چکیده:
قربانیکردن، از آیینها و مناسک بسیار کهنی است که خاستگاه اولیه آن را باید در نظامهای اسطورهای و جادوگرانه جستوجو کرد. این آیین با وجود عمومیت و رواج در بیشتر اقوام و ملل، یکسان نبوده و دستخوش تحولات فراوان شده است. یکی از مهمترین تحولات، جایگزینی سوژه قربانی، یعنی قربانیشونده، از انسان به حیوان است. قربانیِ انسانی در برخی فرهنگها گزارش شده است. بر اساس تورات و برخی منابع تاریخی، این آیین در میان قوم یهود و سایر شاخههای نژاد سامی رواج گستردهای داشته است. برخی محققان، رواج این آیین در قوم یهود را به دوران پس از خروج از مصر و استقرار در سرزمین کنعان و تأثیرپذیری آنها از کنعانیان مرتبط میدانند؛ هرچند دیانت اولیه موسی منزه از این اقدام خلاف طبیعت انسانی است و به نوعی بدعت و تحریف در آن دین به شمار میرود. مطالعه تورات و تاریخ دین یهود نشان میدهد که قربانی انسانی ریشههایی عمیقتر در میان قوم سامی دارد و پیشینه آن را باید دستکم تا دوران ابراهیم ردیابی کرد. از اینرو، ابراهیم بر اساس همین سنت و به امر خداوند اقدام به قربانیکردن فرزندش اسماعیل میکند که در نیمه راه و پس از سربلند بیرونآمدن از آزمون الاهی، خداوند وی را از ادامه کار منصرف و به قربانیکردن قوچ اشارت میکند. این جایگزینشدن حیوان به جای انسان به عنوان قربانی را میتوان، مطابق با آرای ماکس وبر، نقطه عطفی در روند عقلانیشدن در تاریخ ادیان ابراهیمی دانست.
خلاصه ماشینی:
"با این حال ، آنچه در این داستان بر اساس هدف این تحقیـق ، مهـم تلقـی مـی شـود، تغییر قربانیشونده از انسان به حیوان است ؛ چنان که در هر دو روایت تـوراتی و قرآنـی گفته شده ، خداوند عمل ابراهیم را پذیرفته و او را تسلیم درگاه خویش یافتـه اسـت ؛ از این رو، وی را از کشتن پسر بازداشته و به کشتن قوچی که خود فرسـتاده امـر مـی کنـد.
فیلـوی بیبلیوسـی در کتاب خود درباره یهودیان می گوید: «به هنگام روی آوردن خطـرات بـزرگ ، از دیرباز رسم بر این بود که فرمانروای شهر یا قـوم ، پسـر دلبنـدش را بـه عنـوان کفاره ای برای ارواح خبیث به خاطر همه مردمان قربانی دهد و جوانـانی را کـه بدین سـان پـیش کـش مـی شـدند ضـمن آیـین هـای اسـرارآمیزی مـی کشـتند» (همان : ٣٢٦).
اعتراض انبیا و برگزیدگان بنیاسرائیل به قربانیکردن فرزندان و حتی قربانی حیوانی و نیز سخنانی که در تورات به یهوه ، خدای قوم اسرائیل ، نسبت داده شده ، نشان می دهد که «این شعائر به طور یقین متعلق به دین پرستش یهوه نبوده است و تا قبل از تبعید بـه صورت دستورنوشته و تثبیت شده در تورات هم وجـود نداشـته اسـت ؛ وگرنـه چگونـه ممکن بود همه انبیای مهم یهود به این صراحت آنها را نفی کنند.
به علاوه ، بخش هایی از تورات ، مانند ماجرای قتل نخست زادگان مصری به دست یهوه ، بیانگر آن است که ایـن رسـم ، سـنتی ریشه دار در میان اعقاب ابراهیم بوده است و احتمالا قوم اسـرائیل در دوره اسـارت ، بـه هر دلیل ، از جمله بنا بر مصالح قومی و دینی، آن را فرو گذاشته و بعدها با فـراهم شـدن وضعیت مساعد در کنعان دوباره آن را برقرار کرده اند."