چکیده:
پرسش از کیستی و هویت افراد و ملتها یکی از دغدغه هاي فکري بشر در طول تاریخ به شمار می رود. روشنفکران ایرانی نیز به عنوان نخستین قشر از جامعه ایرانی که در قالب هاي گوناگون و از زوایاي متفاوت با این پرسش مواجه بوده و پاسخهاي متفاوتی به آن داده اند. این که هویت ملی ایرانی چیست؟ از چه ارکانی تشکیل شده؟ چه عواملی سبب پیدایش بحران هویت و ضرورت سیاست گذاري هویتی در ایران بوده؟ پاسخ روشنفکران دهه 1320 تا 1332 به این بحران و
ضرورت ها چه بوده است؟ پرسشها و دغدغه هایی است که این نوشتار درصدد تبیین آن است تا از این طریق بستري براي شناخت جریان ها و سیاستهاي هویتی دوره مذکور را فراهم نماید. پژوهش حاضر با روش توصیفی– تحلیلی با
رویکردي تاریخی و بهره گیري از ابزار کتابخانه اي و اینترنتی سعی در تبیین ضرورت هاي سیاست گذاري هویت ملی از منظر روشنفکران دوره 1320 تا 1332 را دارد. فرضیه اصلی پژوهش حاضر عبارتست از گفتمان هویت ملی روشنفکران
در این دوره، تحت تاثیر شرایط، نسبت به گفتمان هاي نسلهاي قبلی روشنفکري ایران، تغییراتی در زمینه نحوه تعامل با دین، بیگانه و نژاد و... داشته است.
خلاصه ماشینی:
"گفتمان هؤیتی دوران 1320 تا 28 مرداد1332 بهعنوان گفتمان ناسیونال لیبرال، تداوم گفتمانهای هؤیتی دوران قبل یعنی گفتمانهای تجددگرایانه و باستانگرایانه هؤیت ملی است که رضاشاه با انجام برنامههای شبهتوسعهای خود منشا پیدایی لایه اجتماعی رو به رشدی شده بود که از جهات متعددی موجودیت اجتماعی خود را بیرون از هؤیت سنتی ایرانی تعریف میکردند، که هم از جهات زمینه نهادی و اجتماعی برای تداوم بعضی از عناصر گفتمانهای مذکور را در گفتمان جدید فراهم میکرد و هم از طریق سلبی با تخریب پایگاههای نهادی و اجتماعی سنتی بومی بر گفتمان متاخر ناسیونالیسم ایرانی تاثیر گذاشت (کچویان، 1384: 104) که ریچارد کاتم از آن بهعنوان نکات طنزآمیز تاریخ ایران یاد میکند و میگوید رضاشاه مردی که لیبرالها و لیبرالیسم را مورد تحقیر قرار میداد، در عین حال به ناسیونالیستهای لیبرال ایرانی فرصتی دیگر و شاید آخرین فرصت را هم داد (کاتم، 1371: 337-329).
عارف قزوینی نیز بعد از غائله آذربایجان خواهان از بین بردن زبان ترکی بوده و از مردم آذربایجان میخواهد که ترکی را فراموش کنند و در یک بیت زیر این علاقه خود به نابودی زبانهای دیگر ایرانی را در خواستش به از بین بردن زبان ترکی نشان میدهد: (علیزاده، 28: 1392) «زبان ترک از برای از قفا کشیدن است صلاح پای این زبان ز مملکت بریدن است» بنابراین میتوان سیاستهای پان ترکیستی ترکیه و گسترش ناسیونالیسم ترک در ایران را یکی از عوامل موثر در تلاش افشار و سایر روشنفکران این دوران برای یکسانسازی زبانی بهعنوان عامل وحدت ایران بهشمار آورد."