چکیده:
عرفان یا همان خداشناسی به معنای شناختن و دانستن بعد از نادانی و شناختن و معرفت حق تعالی است که هیچ گاه از ادبیات این سرزمین جدا نبوده و در واقع می توان عرفان و ادبیات را لازم و ملزوم یکدیگر دانست مظاهر گوناگون عذفان یعنی همان تجلیات خاص روحی و احساسات لطیف انسانی وارسته از قید تعلقات دنیوی در آثار بسیاری از سخنوران شعر و ادب فارسی به چشم می خورد از جمله شاعران گرانمایه ای که سروده های زیبا و فاخری در حوزه عرفان دارند عطار، سنایی و حافظ را می توان نام برد با توجه به جایگاه والای این بزرگان در ادبیات فارسی نگارنده سعی دارد جنبه هایی از عرفان را در شعر آنها بررسی کند.
خلاصه ماشینی:
نظر ديگر آنست که عرفان و تصوف لازم و ملزوم هر مذهبي است که به طرف کمال و معرفت حقيقي و ايمان به وحدت وجود پيش مي رود و بنابراين خداشناسي و توجه به مبداء وصول به حقيقت را در تمام مذاهب گيتي مي توان يافت و به قول شيخ بهايي « مقصود تويي کعبه و بتخانه بهانه است » (صورتگر، (5 :1345 گذشته از اشارات الهيه و مناجات نامه ها که نقش موثري در دگرگوني ادبيات فارسي داشته اند و کساني مانند خواجه عبدالله انصاري و ابوسعيد ابوالخير قسمت مهمي از ادب فارسي را در سيطره عرفان درآورند غزل نيز نقش بسياري در جنبه هاي عرفاني ادب فارسي داشته است و شمار اينگونه شاعران که متوجه جنبه لاهوتي غزل مي شوند کم نيست و نمونه هاي بارز آن مولانا جلال الدين رومي حافظ ، عطارو سنايي است .
(همان ،١١٨) گر زفان حال نشناسي تمام توزفان فکرتش خوان والسلام او چو اين از حال گويد نه زقال باورش دارو مگو اين را محال چون روا باشد همه ديدن به خواب گر کسي در کشف بيند سرمتاب گرچه در ره کشف شيطاني بود ليک هم ملکوت و روحاني بود ذوق و تقوي بايد و شوق خدا تا کند دو نوع شرع اين را جدا گر تو را روزي در اين ميدان کشند آن رقم بيني که برمردان کشند آنگهي زين شيوه معني صدهزار بيني و داني و داري استوار (مصيبت نامه ) سفر سالک در مصيبت نامه از ماوراي عالم از جبرئيل مقربترين فرشته آغاز مي شود و با توجه به هم هويتي جبرئيل با سيمرغ مي توان گفت مقصد سفر مرغان منطق الطير مبدأ سفر سالک مصيبت نامه است در اينجا سالک فکرت يا جان بصيرت يافته مرغان در ضمن تجربه ديدار با سيمرغ و ربّ شخصي در جستجوي حقيقتي برمي آيد که سيمرغ خود مظهري از مظاهر تجلي او و صورتي از صور بي نهايت اوست .