چکیده:
هیچ دانشی به تنهایی قادر به شناخت تمامی جوانب حیات تاریخی، فرهنگی و اجتماعی انسان نیست ؛ از این رو ضروری است که اندیشمندان رشته های مختلف در تعامل با یکدیگر به انسان بپردازند و با رویکرد بین رشته ای انسان را مورد مطالعه قرار دهند. هدف از این پژوهش بررسی ویژگیهای میان رشته ای علم تاریخ : پیوند بین رشته تاریخ و جامعه شناسی، روانشناسی، مردم شناسی و زبانشناسی است . داده های این پژوهش با استفاده از سیستم کتابخانه ای، جستجو در منابع و فیش برداری انجام شده است . رشته های علوم به طور اعم و علوم اجتماعی و علوم انسانی به طور اخص از جمله رشته هایی هستند که به دلیل پیوندها و ارتباط ها و تداخل های گسترده ای که با یکدیگر دارند برای تداوم و تکامل الگوها، نظریه ها و دستاوردهای خود و به منظور پیشرفت و نیل به دستاوردهای چشمگیرتر بیش از پیش به همکاری و تعامل با یکدیگر نیاز دارند. از این میان تاریخ و علوم اجتماعی نیز مستثنی نیستند. بررسی ها نشان میدهد که تاریخ نیز به منزله یکی از رشته های مادر در علوم انسانی در درک و شناخت بهتر رشته های دیگر علوم انسانی نقش مهمی را به خود اختصاص داده است . بسیاری از مسائل تاریخ با جامعه شناسی، روانشناسی، مردم شناسی و زبانشناسی درهم آمیخته است و تعیین مرز میان آنها چندان آسان نیست . و همه اینها هدف واحدی را دنبال میکنند و در پی بهتر شدن حیات جمعی انسان در زمان حال هستند. این پژوهش درصدد است پیوند رشته تاریخ با جامعه شناسی، روانشناسی، مردم شناسی و زبانشناسی را از رویکردی میان رشته ای تبیین نماید.زیرا با استفاده از مطالعات میان رشته ای می توان مرزهای علم تاریخ را گسترده تر ساخت و زمینه حرکت تاریخ به سمت علمی نظریه محور و کاربردی را بیش از پیش فراهم ساخت
خلاصه ماشینی:
رئيس گروه منابع غير کتابي سازمان اسناد و کتابخانه ملي ايران ) پيمانه صالحي (کارشناسي ارشد ادبيات ) چکيده هيچ دانشي به تنهايي قادر به شناخت تمامي جوانب حيات تاريخي، فرهنگي و اجتماعي انسان نيست ؛ از اين رو ضروري است که انديشمندان رشته هاي مختلف در تعامل با يکديگر به انسان بپردازند و با رويکرد بين رشته اي انسان را مورد مطالعه قرار دهند.
زيرا با استفاده از مطالعات ميان رشته اي مي توان مرزهاي علم تاريخ را گسترده تر ساخت و زمينه حرکت تاريخ به سمت علمي نظريه محور و کاربردي را بيش از پيش فراهم ساخت واژه هاي کليدي: تاريخ ، علوم اجتماعي، ميان رشتگي، فلسفه تاريخ مقدمه : تخصصي شدن حوزة مطالعاتي علوم ، زمينۀ مطالعۀ ابعاد مختلف علوم را تا حد بسياري هموار کرده است ، و امکان مطالعۀ علميتر مسائل مربوط به حيات اجتماعي يک قوم و ملّت را فراهم ميسازد.
از اين حيث دانش تاريخ نيز هنگامي که بخواهد در خدمت مسائل موجود جامعه برآيد و حال و گذشته را در پيوستگي بيشتر بررسي کند ناچار از رويکرد بين رشته اي است و ميبايست با تمامي علوم اجتماعي از جمله جامعه شناسي، مردم شناسي و زبانشناسي و غير از آن در پيوند دايمي باشد.
مورخان در تعقيب اين هدف هستند که با شناخت و تحليل نظام مند دوره هاي گذشتۀ جوامع و تبيين علّي تحولات تاريخي، پاسخي براي مشکلات موجود جامعه خود بيابند و حال و گذشته را به همديگر پيوند بزنند؛ از اين رو به ضرورت بايد درک ميان رشته اي داشته باشد.