چکیده:
خلیج فارس در منطقه ای ژئوپلتیک در جهان و در موقعیتی ایرانی- عربی قرار گرفته است ، این منطقه در سالهای گذشته همواره شاهد تحولات و رخدادهای مهمی بوده که تاثیرات منطقه ای و جهانی را به دنبال داشته است ، از سویی دیگر، خلیج فارس دارای بزرگترین ذخایر انرژی فسیلی در جهان است به طوری که جهان صنعتی به شدت به این منطقه وابسته میباشد، از این رو منطقه خلیج فارس برای کشورهای حوزة خلیج فارس و سایر کشورها نیز اهمیت دارد، به طوری که کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای در سیاست های خود همواره استراتژی های مختلفی را دنبال کرده اند، به لحاظ قرار گرفتن ایران در منطقه خلیج فارس به عنوان کشور منطقه ای و سیاست های خارجی امریکا در خلیج فارس تحقیق حاضر با هدف "بررسی راهبردهای ایران در برابر استراتژی آمریکا در منطقه خلیج فارس در دهه ٩٠ میلادی به این موضوع پرداخته است ، روش این تحقیق توصیفی ــ تحلیلی بوده و نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که سیاست های امریکا در منطقه در دهه نود بر اساس مداخلات نظامی، واگرایی کشورهای حوزة خلیج فارس ، مهار دوجانبه ایران و عراق ، تامین امنیت اسرائیل بوده است و در مقابل استراتژی جمهوری اسلامی ایران گسترش همگرایی در منطقه ، اعتمادسازی بین کشورها، اجتناب از درگیری نظامی، تکیه بر امنیت ، ثبات منطقه ای خود داشت است .
خلاصه ماشینی:
ب ) نقش ژئوپلتيکي منطقه خليج فارس خليج فارس از ديرباز تا به امروز نقشي بسيار حساس در تأمين امنيت جهاني داشته است نگاهي به سازماندهي سياسي اين بخش حساس از جهان ، ما را با واقعيت هاي ژرف ژئوپلتيکي آگاه مي سازد از قرن ١٥ ميلادي قدرتهايي که بر جهان حکومت مي کردند هر يک به شکلي از موقعيت ژئواستراتژيکي اين آبراه حياتي و تکيه گاههاي آن بهره گرفته اند قرن بيستم را قرن فجايع انساني لقب داده اند در اين قرن بيش از ٢٠٠ جنگ منظم و نامنظم اتفاق افتاده و بيش از ٢٢٠ ميليون نفر تلفات انساني داشته است اگر بخواهيم صحنه اصلي جنگ را در روي کره زمين به تصوير بکشيم دو آبراه استراتژيکي به عنوان دو قطب و مرکز صحنه عمليات نظامي جلب توجه مي کند که عبارتند از درياي مديترانه و ديگري خليج فارس ، اين موقعيت ژئواستراتژيکي نمي تواند پيامدهاي ژئوپلتيکي گسترده اي نداشته باشد خود خليج فارس در دوران جنگ سرد به عنوان جبهه سوم استراتژيک عمل مي کرد اين در حالي بود که اروپا جبهه اول استراتژيک شرق و جنوب شرق آسيا جبهه دوم استراتژيک را تشکيل مي داد به عقيده آگاهان نقش جبهه استراتژيک سوم از لحاظ ارزش برابر با دو جبهه ديگر بود اين تفکر بسيار ساده مي تواند نقش و جايگاه ژئوپلتيکي خليج فارس و حواشي آن را در تأمين امنيت جهاني که در قرن بيستم بر محور«اوراسيا» تکيه خواهد داشت روشن کند بي دليل نيست که در ساختار نظام ژئوپلتيکي جهان در دوران جنگ سرد تعادل ژئوپلتيکي خليج فارس به عنوان مبنايي بود براي تعادل ژئوپلتيکي دو قدرت جهاني که يکي بر اساس اقتصاد و ديگري بر محور ايدئولوژي قرار داشت در آن ساختار کشور ايران به عنوان محور تعادل ژئوپلتيکي خاورميانه به کمــک مکــمل استراتژيک خـــود در جنوب خليج فارس و با پشتيباني قدرت مجري جهاني توانست يک امنيت کامل را بر حوزه خليج فارس و منطقه جنوب غربي آسيا برقرار کند در نتيجه طي سه دهه خليج فارس از يک امنيت نسبي برخوردار بود تا اينکه وقوع انقلاب اسلامي در ايران موجب پيدايش يک خلا ژئوپلتيکي در منطقه شد و قبل از هر چيز امنيت منطقه به خطر افتاد که در اين رابطه اشغال افغانستان توسط شوروي نيز پيامد جالبي براي گردانندگان استراتژي بحري نبود و در نتيجه ايالات متحده فوراً در منطقه حضور پيدا کرد و فرصتي طلايي براي کشورهاي اروپايي فراهم شد که در تأمين امنيت منطقه به کمک ايالات متحده بشتابند (عزتي، ١٣٧٧).