چکیده:
مداخله ی نظامی ناتو در لیبی در سال داخله ای بود که برمبنای قطعنامه ی ١٩٧٣ شورای امنیت سازمان ملل و در پرتو دکترین نوظهور و البته نوید بخش مسئولیت حمایت انجام شد؛ مداخله ای که نهایتا با تغییر رژیم در لیبی پایان پذیرفت و موجد انتقادات فراوانی گشت . از سوی دیگر با گذشـت قریـب بـه پـنج سـال از آغـاز درگیری در سوریه (٢٠١٦-٢٠١١)، وضعیت موجود حاکی از آن است کـه اقـدامات جامعـه ی بـین المللـی اقدامات ثمربخشی نبوده اند. در این نوشتار ضمن بررسی انتقادات حقوقی وارد بر مداخلـه ی نظـامی نـاتو در لیبی، و بررسی چرایی عدم امکان به اجرا گذاشتن نظریه مسئولیت حمایت در سوریه به ایـن پرسـش پاسـخ داده میشود که چگونه میتوان چالش برانگیزترین بعد دکترین مسئولیت حمایت ، یعنـی مداخلـه ی نظـامی بر پایه ی رکن سوم دکترین مذکور، را بهتر از پیش اجرایی ساخت .
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله تلاش شده است که ضمن بررسي انتقادات حقوقي وارد بر مداخله ي نظامي ناتو در ليبي، به اين پرسش پاسخ داده شود که چگونه ميتوان چالش برانگيزترين بعد دکترين مسئوليت حمايت ، يعني مداخله ي نظامي بر پايه ي رکن سوم دکترين مذکور، را بهتر از پيش اجرايي ساخت ؟ در راستاي نيل به اهداف فوق ، مقاله ي پيش رو از سه بخش تشکيل شده است :دربخش اول تلاش ميشود به ترتيب از رهگذر مقايسه ي وضعيت دو کشور ليبي و سوريه بلحاظ حقوقي و سياسي، به علل تفاوت در 1- S/RES/1706; S/RES/1894; S/RES/1973; S/RES/1975; S/RES/2100; S/RES/2211 براي مشاهده ي ليست کامل قطعنامه هاي شوراي امنيت سازمان ملل با محوريت دکترين مسئوليت حمايت بنگريد به : Global Centre for the Responsibility to Protect," UN Security Council Resolutions Referencing R2P", Accessed on 12 May 2015,< http://www.
"The responsibility to protect: ensuring the norm’s relevance after Libya, côte d’ivoire and Syria", online article, CIGI junior به واقع عملکرد ناتو در تفسير هدف اصلي قطعنامه ي ١٩٧٣ که حصول هدف حمايت از غيرنظاميان ليبي را تنها در گرو تغيير رژيم در ليبي دانست ، به شدت به بعد نظامي دکترين مسئوليت حمايت آسيب زد و در نتيجه با استفاده ي غلط و ابزاري از نظريه مسئوليت حمايت براي رسيدن به هدف مطلوب خود، اين ابزار بود که خراب شد.