چکیده:
بی تردید سفرنامه ها را می توان از منابع مهّم جغرافیایی، تاریخی و نیز ادبی یک جامعه به شمار آورد که از
منظر محتوایی، سبکهای متنوعی از تخیّل و تمثیل گرفته تا گزارشهای واقعی و حقیقی را دربرمی گیرند. به
طور کلّی سفرنامه ها از اهمیّت بالایی برخوردارند؛ به ویژه سفرنامه های حقیقی که محور پژوهش حاضر
است. زیرا علاوه بر آنکه بازتاب دهنده ی اوضاع تاریخی در یک برهه ی زمانی است. از منظر نوشتاری و
سبک ادبی و نیز اصطلاحات و واژگان به کار برده شده نیز بسیار دارای اهمیّت است. یکی از انواع
سفرنامه های حقیقی که نمونه های متعددی از آن توسط سفرنامه نویسان ایرانی به نگارش درآمده است؛
سفرنامه های مربوط به حج است که دربردارنده ی اطّلاعات تاریخی و جغرافیایی اماکن متبرّکه، شهرها و
منازل اطراف، دشواری ها ی راه و چگونگی برگزاری مراسم مربوط به حج می باشند. پژوهش حاضر علاوه
بر معرّفی و شناساندن مهم ترین سفرنامه ها ی منثور حج در زمان قاجار، با محوریّت قرار دادن سه سفرنامه
مهم این برهه ی تاریخی یعنی سفرنامه ی مکّه معظّمه ازمیرزا عبدالحسین خان میرپنج افشار، سفرنامه ی میرزا
داوود حسینی و سفرنامه ی میرزا یعقوب تبریزی به بررسی ویژگی ها و مختصّات دستوری و زبانی
سفرنامه ها ی منتخب پرداخته است. از جمله مباحث مورد بررسی در این پژوهش می توان به کاربردهای
متنوع افعال، قیدها، ساختارجمله، ترکیب ها و تعابیر به کار برده شده، واژگان و تاثیرگیری از نحو، دستور و
زبان عربی در این سفرنامه ها اشاره داشت؛ که خود بیانگر تفاوتهای ساختار زبانی و دستوری این سفرنامه ها
با انواع سفرنامه های پیش و پس از خود است.
خلاصه ماشینی:
يزداني (١٣٧٩)، در کتاب «حج در ادب فارسي» در پنج فصل (حج و قرآن ، حج و تاريخ ، حج و سفرنامه ها، حج در آيينه ي شعر فارسي و حج در پهنه ي نثر فارسي) به بررسي موضوع حج در ادبّيات فارسي پرداخته است و در بخش حج و سفرنامه ها به شکل خلاصه ، مهم ترين سفرنامه هاي حج را مورد بررسي قرار داده ، تا حدودي که خواننده ، ديدگاه نويسندگان آن سفرنامه ها را با مسئله ي حج در مييابد و از طريق نوشته هاي آنان با حج ، اعمال آن و کيفّيت انجام اين مناسک در دوران مختلف آشنا ميشود.
در اين جا با بررسي هاي انجام گرفته ذکر اين مورد ضرورت پيدا مي کند، که در سفرنامه ي يعقوب ميرزاي تبريزي به ندرت از علايم جمع عربي استفاده شده است و اگر هم به کار رفته به سبک و سياق امروزه و در انتهاي واژه هاي عربي است : ــ و باقي را«کما فرض الله » سواي مستغلاّت هريک ، که او هم تقريباً مساوي است قيمت کنند، سواي منزل با متعّلقات که بين هر دو پسر قسمت شود» (ميرزا داوود، همان :٢٧) .
در سفرنامه هاي مورد بررسي که بيانگر نثر و دستور دوره ي قاجار هستند، فراوان از صورت مجهول (معنوي) فعل و جمله استفاده شده است : ــ «چايي و قهوه صرف شد» (ميرزا داوود، ١٣٧٩: ٨١).