چکیده:
در حالی که در جوامع مدرن غربی، دولت ها محصول تحولات طبقاتی بوده اند، در
جوامع غیرغربی و مخصوصاً ایران، دولت طبقات را به منظور نیل به اهداف خود دست کاری
کرده است. از همین رو، کارکرد طبقات در کشورهایی مثل ایران بسیار متفاوت از کارکرد
آن ها در غرب است. مقاله حاضر می کوشد نحوه شکل گیری طبقات و به طور مشخص
دلایل تحرک بالای طبقاتی در ایران را توضیح دهد. نویسنده مقاله بر این باور است که با
تغییر نظام سیاسی در ایران، تحرک طبقاتی مثبت و منفی تشدید شده و این صورت بندی
اجتماعی را وارد یک مرحلة جدید در حال تغییرکرده است. نظام سیاسی همواره کوشیده
است برای حفظ قدرت خود طبقات وابسته را ایجاد کند. در این راستا طبقات پایین
اغلب در خدمت تضعیف طبقات متوسط بوده اند. نویسنده مقاله معتقد است چهار عامل
۱. نظام بین الملل؛ ۲. ساختار خاص جامعه ایرانی؛ ۳. دولت؛ و ۴. دین مهم ترین عوامل در
شکل گیری قدرت در ایران و در نتیجه طبقات بوده اند.
خلاصه ماشینی:
"لذامی توان گفت از همان ابتدای پیدایش قشربندی اجتماعی درایران دوعامل درشکل دهی به طبقات اهمیت داشت واین دوعامل همانادو منبع اصلی قدرت یعنی دولت ودین بوده است .
نظام بین الملل (مهاجرت یا تبعیدبه خارج ) نظام بین الملل هنجارهای جدید تحرک منفی برخی طبقات ساختار دولت مدرن ایرانی دخالت بیش از حددولت در اقتصادو + + جامعه برای تثبیت موقعیت خود تحرک مثبت برخی طبقات دیگر ریشه های سنتی نظام داخلی ضعف مشروعیت نظام سیاسی ضعف هویت ملی کاهش منازعه طبقاتی هدف قرارگرفتن دولت درصورتی که شرایط قابل کنترل و غیرقابل کنترل در همدیگرادغام شوند، این احتمال وجودداردکه تغییرساختار طبقاتی ازطریق تضعیف مشروعیت نظام منجربه انقلاب شود.
تحرک طبقاتی بالادر میان روحانیون بررسی تاریخ تحولات سیاسی ایران ومخصوصاتعامل میان دولت وجامعه گویای آن است که روحانیون به عنوان واسطه میان جامعه ودولت همواره از شأن اجتماعی خاصی برخوردار بوده اند و این شأن اجتماعی برای آنهاموقعیت خاص اقتصادی نیزایجادکرده است .
ضعف مشروعیت دولت مدرن درایران آمیزش دین باسیاست و شکل گیری سازمان روحانیت دین تفسیرازدین تأکیدبرجامعه بی طبقه افزایش کارکردهای اجتماعی دین تبدیل روحانیون به حلقه وواسط نظام داخلی میان دولت و مردم سیاسی نمودارفوق نشان می دهدصرفاخواست روحانیون دلیل برآمیزش دین وسیاست نبوده و ضعف مشروعیت ساختار دولت مدرن درایران نیزمزیدبر علت بوده است .
دلایل مختلفی برای این امرمی توان ذکر کرد،ولی شایددلیل اصلی این باشدکه سیرتکوین جامعه ایرانی شاهد انقلاب اقتصادی نبوده و گذشته ازاین قدرت دولت مانع ازشکل گیری طبقات مستقل بورژوازی شده است ."