چکیده:
گزارش رخدادهای تاریخی به سه گونه متصور است: تاریخ نویسی، تاریخ نگاری
و تاریخ نگری. هرکدام از آن ها را یک روایت می نامیم که مبتنی بر یک ویژگی تمایز
آفرین است. کتابت رخدادهای تاریخی دوران قاجاریه در رفت و برگشتی آونگ وار میان
تاریخ نویسی و تاریخ نگاری سرگردان بوده است. برای رهایی از این وضعیت بغرنج و
دستیابی به نوعی تاریخ نگری ویژه دوران قاجاریه ناچاریم از مجموعه مفاهیم و واژگانی
متجددانه بهره بگیریم که ازآن میان « هویت » یکی از مهم ترین و در عین حال گریزان ترین آن مفاهیم و واژگان است. در این مکتوب هویت را به مثابه یک فرآیند مدّ نظر آورده ایم
که طی آن نوعی پاسخگویی آگاهانه و عامدانه به دو پرسش چیستی و کیستی به دست می آید. سپس هویت را به سه مجموعه مفهومی ،« خود » "دیگری" و پاره های سه گانه سنتی، دینی و قانونی اقتدار به عنوان هویت بخش و هویت ساز، منقسم ساخته و با این
میزان سه متن تاریخ نگارانه دوره قاجاری، اکسیرالتواریخ، مأثر سلطانیه، تاریخ نو، را به
بررسی مقایسه ا ی کشانده ایم. مفروض نگارنده آن بوده که هویت بر ساخته ماست و گرنه
خود هیچ عینیتی ندارد یا به تعبیر دیگرمفهوم هویت خود کاملاً بی هویت است. دستامد نگارنده آن بوده که در تاریخ نگاری دوره قاجاریه « هویت » در یک وضع پرسش انگیز و یا به تعبیری در یک « دشواره » قرار داشته است، زیرا نمی توانسته آمیختگی بهنگامی میان مؤلفه ها و درون مایه های سه گونه و سه گانه هویتی بیفزاید.
خلاصه ماشینی:
"۹. می توانیدرجوع کنیدبه :نوشین یاوری ،منبع پیشین ،ص ۸۴؛ داورشیخاوندی ،تکوین وهویت ایرانی ،تهران :مرکزبازشناسی اسلام و ایران ،۱۳۷۹،ص ص ۷ ـ۲۹،که از خانه وایل وده و شهر واستان وقوم وکشور وقاره پاره وقاره جهان و گیتی وفراهستی به عنوان ساخت سلسله مراتبی هویت نام می برد؛ضیاءصدر،کثرت قومی وهویت ملی ایرانیان ، تهران :اندیشه نو، ۱۳۷۷،ص ۴۵ وص ص ۷۰ـ۸۸، که ازنژاد وتبار وقوم ودین وزبان وطبقه وجنسیت وملت به عنوان عناصرهویت سازنام می برد وضمن اشاره به جنبه های سلبی وایجابی هویت ملی ،آن رامفهومی فرادینی وفرازبانی و فراتباری وفراطبقاتی می نامد؛ جلال ستاری ،هویت ملی و هویت فرهنگی ،تهران :مرکز،۱۳۸۰،ص ص ۱۱۳ـ۹۶،که هویت فرهنگی رادر معنای اشتراک در اساطیردینی ودنیوی و راز ورمزهای گیتیانه مهم تر وارجح ترازمفهوم هویت ملی می شناسد که به زعم او بیشتربار ایدئولوژیک وسیاسی دارد؛علی الطایی ، بحران هویت قومی درایران ،تهران :شادگان ،۱۳۷۸، ص ص ۳۹ ـ۱۳۹،که زابعادفلسفی وروانی و فرهنگی هویت نام می بردولی تأکیدبیشتررا روی بعداجتماعی هویت ـخانواده و زبان ودین وزادگاه وشغل وسن وجنسیت و ایدئولوژی وملیت وتاریخ وخودآگاهی قرارمی دهد؛دومینیک استرنیایی ،مقدمه ای برنظریه های فرهنگ عام ،ترجمه ثریا پاک نظر، تهران :گام نو،۱۳۸۰،ص ص ۳۱۰ـ ۳۱۱، که به بی سابقه بودن پردازش فلسفی به مفهوم هویت ایرانی اشاره می کند؛علی اصغر حقدار،فراسوی پست مدرنیته :اندیشه شبکه ای ،فلسفه سنتی وهویت ایرانی ،تهران :شفیعی ،۱۳۸۰،ص ۱۸۸،که هویت راناظر براحوالات شخصی می داند؛نوراله قیصری ،«قومیت عرب وهویت ملی درجمهوری اسلامی ایران »،مطالعات راهبردی ،پیش شماره اول ،۱۳۷۷،ص ۵۰ ،که هویت سنتی رامبتنی بر مذهب وقبیله و هویت مدرن رابرمبنای ملت خاص وجغرافیایی ویژه ونظام حکومتی معین می شناساند؛علی یوسفی ،«روابط بین قومی وتأثیرآن برهویت ملی اقوام درایران »،مطالعات ملی ،سال دوم ،شماره ۸، تابستان ۱۳۸۰، ص ۱۵،که معیشت واقتدار وفکر وعاطفه راهویت ساز می نامد؛ دوپژوهش دیگر در دست داریم که بدون دقت وتأمل های لازم نظری ،مفاهیم رااز ریشه اصلی خودجدا کرده ودست به عملی التصاقی ـ الحاقی زده اند که دست کم باموضوعات تحقیقی شان سازگاری ندارد:۱."