چکیده:
سیاست اعتمادسازی به عنوان پارادایم صریح سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در یک دهه گذشته و رفتار غالب
ایران پس از پایان جنگ ایران و عراق و اعلام سیاست تنش زدایی، توانست تأثیر به سزایی در ارتقای جایگاه منطقه ای
ایران بر جای گذارد. این سیاست که اکنون راهبرد اصلی ایران در تأمین امنیت منطقه ا ی اش می باشد، پیشتر در مناطق
دیگری چون اروپا، امریکای جنوبی و شرق آسیا تجربه شده است و پس از آغاز جنگ سرد اول بار برای حدود دو دهه
تا پایان آن جنگ و یک دهه پس از آن کیی از پارادایم های اصلی کشورهای قاره اروپا و امر یکای شمالی بود. این رژيم
با کنفرانس امنیت و همکاری اروپا در اجلاس هلسینکی آغاز گردید و تأثیر و کارآیی خود را در امنیت منطق های اروپا
به جای گذاشت و الگویی برای رژيم امنیتی سایر مناطق شد. در اروپا سیاست اعتمادسازی به صورت مشتاقانه ای از
سوی کشورهای درگیر آن منطقه پیگیری شد و کلیه کشورها در دوره های مختلف آن حضور یافتند و مقررات، اصول،
هنجارها و رویه های تصمیم گیری آن را پذیرفتند و برای ابراز شفافیت، به نظارتهای پیش بینی شده تن دادند و یک رژیم امنیتی منطقه ای ایجاد کردند.
در این مقاله ضمن مروری بر اصول و مبانی رژیم امنیتی و اعتمادسازی اقدامات و سیاست های اعتمادسازی، در
سازمان امنیت و همکاری اروپا و تأثیر آن مورد بررسی قرار می گیرد تا نقشه راهی برای ایجاد رژیم اعتمادسازی در
سایر مناطق امنیتی جهان باش، زیرا اعتمادسازی پس از تأثیرگذاری بر ابعاد روانی و شناختی رهبران کشورها، نیازمند
ایجاد سا زوکارها و توجه به ملاحظات خاص خویش است.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله ضمن مروری بر اصول و مبانی رژیم امنیتی و اعتمادسازی اقدامات و سیاست های اعتمادسازی ، در سازمان امنیت و همکاری اروپا و تأثیر آن مورد بررسی قرار می گیرد تا نقشه راهی برای ایجاد رژیم اعتمادسازی در سایر مناطق امنیتی جهان باش ، زیرا اعتمادسازی پس از تأثیرگذاری بر ابعاد روانی و شناختی رهبران کشورها، نیازمند ایجاد سازوکارها و توجه به ملاحظات خاص خویش است .
در این مقاله به این سئوال پاسخ داده خواهد شد که با توجه به تجربه سازمان امنیت و همکاری اروپا شرط موفقیت سیاست اعتمادسازی در ایجاد رژیم اعتمادسازی )اعتماد ـ امنیت ( چیست ؟ ١ـ ضرورت اعتمادسازی از آنجایی که رهیافت های رئالیستی نمی تواند به تمامی نیازهای امنیتی جوامع پاسخگو باشد، از اینرو رویکردهای جدیدی در راستای هنجارسازی , رویه سازی و نهادسازی مورد توجه نظریه پردازان رژیم های بین المللی قرار گرفته است .
بر اساس این رویکرد محققان بین الملل گرایی و نهادگرایی لیبرال برخل ف محققان واقع گرا اظهار می دارند که با توجه به افزایش سطح وابستگی متقابل ؛ تسری امنیت از سطح نظامی به سایر سطوح ؛ فقدان توان دولت ها بر تأمین هزینه های امنیت به صورت مستقل و یک جانبه و ضرورت بهره گیری از توان نهادینه سایر بازیگران ، سیاست تنش زدایی و اعتمادسازی می تواند موجب افزایش مبادل ت منطقه ای و تحصیل منافع و ارزش های مشترک گشته و نظام امنیت منطقه ای شایسته ای را در کنار حفظ توانایی های دفاعی متعارف بازیگران فراهم سازد.