چکیده:
به لحاظ غلبه «گفتمان توهم توطئه » در سده گذشته بر جامعه ایران ، در میزان نقش و دخالت انگلستان در کودتای ١٢٩٩ بسیار اغراق شده است . نقدهای متعددی بر نظریه «توطئه انگلیسی بودن کودتا» یا «طرح انگلیس برای ایجاد پادشاهی نیرومند در ایران » وارد است که پذیرش آن را دشوار می سازد. واقعیت تاریخی کودتای ١٢٩٩ آن است که این کودتا، بیشتر از هر عامل دیگری محصول و بازتاب ظهور گفتمان جدید استقلال خواهی در ایران در آستانه کودتا بوده است .
خلاصه ماشینی:
"این مسئله بسیار قابل تأمل است که ، نویسندگانی که از زاویه تئوری توطئه به موضوع کودتای ١٢٩٩ نگاه کرده اند، بیشتر از آنکه فرضیه خود را از راه ارائه اسناد و مدارک در خصوص توطئه انلگیسی بودن کودتا اثبات کنند، بر نقد فرضیه رقیب به ویژه ثقیل بودن پذیرش «ایرانی بودن کودتا» متمرکز شده اند، به عنوان مثال در زیر به برخی از مهم ترین استدلالات حسین آبادیان برای اثبات فرضیه تئوری انگلیسی بودن کودتا دقت کنید: «این رضاخان چگونه در فضای آشوب زده بحران های سیاسی و اجتماعی ایران ظهور کرد؟ او چگونه با کدام عقبه و با کدام تشکیلات منسجم به میدان آمد؟ آیا حادثه به آن مهمی یک شبه شکل گرفت ؟ به نظر ما کسانی که بر نقش محوری شخص رضاخان در کودتا تأکید می کنند، می خواهند واقعیتی بزرگ را پنهان سازند.
به هرحال بر 139 این رویکرد (توطئه انگلیس بودن کودتا)، نقدی های متعددی وارد است ، که در زیر به برخی از مهم ترین آنها اشاره می نماییم : ١ـ اولین سؤال و یا ابهامی که طرفداران رویکرد تئوری توطئه آن را بی پاسخ گذاشته اند، این است که بر چه اساس و معیاری رضاخان برای کودتا انتخاب شد؟ آیا چون به رغم آنها، به گفته آیرونساید، رضاخان فردی شجاع و نترس بود کفایت می کند؟ آیا در ایران ١٠ تا ٢٠ میلیون نفری آن روز فقط رضاخان فردی شجاع و نترس بود؟ چگونه است که انگلستان برخی از اعضای اصلی کودتا را از میان کسانی انتخاب نمود که سابقه خصومت و درگیری مسلحانه با قوای انگلیس داشتند به عنوان مثال ماژور مسعود خان کیهان که وزیرجنگ دولت کودتا بود خود از افسران کمیته مقاومت ملی در کرمانشاه بود که در جنگ جهانی اول به فاصله اندکی پیش از کودتا در مقابل نیروهای متفقین در ایران مبارزه می کردند و بعدها به عثمانی پناهنده شد و بعد از برگشت باید بپذیریم که سریعا جزو تیم کودتا از سوی کلنل اسمایس برگزیده شد(."