چکیده:
جامعه پذیري سیاسی نسل جدید، در همه جوامع، رمز ماندگاري، مشروعیت سیاسی و پایداري نظام
سیاسی است. در جمهوري اسلامی ایران به دلیل وقوع انقلاب اسلامی و گذشت سی سال از آن مسئله
نسل سوم و چگونگی هویت یابی آنان در محیط سیاسی جامعه و تداوم و باز تولید نظام سیاسی، تبدیل
به یک موضوع اساسی شده است.
اگر در نظام هاي نهادینه و باثبات، جامعه پذیري سیاسی تداوم ارزش هاي موجوداست، در یک جامعه در
حال گذار چون ایران، مشکل اساسی خلق ارزش هاي جدید، نهادینه ساختن آن ها و جاري ساختن آن
در جریان رشد نسل جدید به طور هم زمان است.
این مقاله با تأکید بر شرایط ایران می کوشد با تبین فرآیند جامعه پذیري سیاسی، چگونگی شکل گیري
شخصیت سیاسی، عاملان این فرآیند و نقش هر یک، به تبین موقعیت خاص جامعه ایرانی و اولویت
این فرآیند در فرهنگ سیاسی ایران بپردازد واز این راه چهار چوب نظري مورد نیاز براي پژوهشهاي
عینی را که براي عمل اگاهانه عاملان این فرایند مورد لزوم است فراهم بیاورد.
خلاصه ماشینی:
"ترسیم یک چهارچوب نظری برای فرآیند جامعه پذیری سیاسی در جوامع نهادینه و با ثبات کار دشواری نیست ، انتقال فرهنگ سیاسی از نسلی به نسل دیگر به آرامی صورت میگیرد و احتمالا تا پایان عمر هر فرد همراه او میماند اما در جامعه ای پرتلاطم کدام متغیرها نقش تعیین کنندهتری دارد؟ در شرایط در حال گذار، حداقل سه عامل زیر باید مورد توجه قرار گیرد: ١ - نسلی که به دلایل تلاطم روزگار خود دچار بحران هویت سیاسی، قالب شکنی و جامعه پذیری سیاسی دوباره است و علاوه بر آن وظیفه انتقال سامانمند آن فرهنگ سیاسی را که خود هنوز به آن عادت نکرده بر دوش دارد.
توسعه شهرنشینی، گسترش خانوادههای هسته ای به جای ساختار خانواده گسترده، کار زنان در خارج از منزل، افزایش برابری زنان و مردان، تمایلات فمینیستی، بازتر شدن خانوادهها، توجه روز افزون به کودکان، گسترش مهدهای کودک و محیط اجتماعی دیگر از سنین پایین و بالاخره عضویت تلویزیون و سایر رسانه ها در خانواده به عنوان بخش اصلی هر خانه برای مسحور کردن کودکان، به طوری که نمیتوان به صورت کمی و دقیق نقش هر بخش را روشن ساخت ، نفوذ خانواده در فرآیند جامعه پذیری سیاسی را دگرگون ساخته است .
نقش مدرسه هم به عنوان بازوی اصلی یک انقلاب در تربیت نسل جدید و هم به عنوان مهم ترین مکان برای شکل گیری گروه هم سان در غیاب بسیاری دیگر از تشکل های ممکن نوجوانان، به دلیل کمبود امکانات و محدودیت فضای جامعه مدنی در ایران، و هم به عنوان مجموعه ای که امکان مطالعه آن بیشتر است توجه ویژهای را در فرآیند جامعه پذیری سیاسی نسل جدید میطلبد."