چکیده:
این مقاله به بررسی تأثیر حضور اسلامگرایان حزب عدالت و توسعه بر سیاست داخلی و خارجی ترکیه و اینکه روي کارآمدن این حزب سبب ارتقاي منزلت استراتژیک ترکیه در خاورمیانه، ارتقاي موقعیت ترکیه بهعنوان عضو ناتو و همچنین نزدیک شدن به دروازه هاي اتحادیه اروپا، می پردازد. تغییرات در ترکیه از سال 2002 و با به قدرت رسیدن حزب اسلامگراي عدالت و توسعه آغاز شده و با فتح عنوان براي « جمهوري دوم » ریاست جمهوري توسط این حزب ادامه خواهد یافت. با این وصف شاید تعبیر توصیف ترکیه اي تغییر یافته تحت رهبري اسلامگرایان حزب عدالت و توسعه تعبیر درستی باشد. دولت ترکیه در سایه زمامداري حزب عدالت و توسعه شاهد تغییرات جدي در حد چرخش عمده در
سیاست منطقه اي این کشور بوده است. در واقع دولت ترکیه تا پیش از روي کار آمدن حزب عدالت و توسعه چشم به شمال دوخته بود تا مگر ارفاقی از اتحادیه اروپا به این کشور شود و جامعه ترکیه از مزایاي اقتصادي پیوستن به اتحاد اروپا بهره مند گردد. حزب عدالت و توسعه استراتژي خود را به ویژه از نیمه دوم دهه نود تغییر داد و چشم خود را بهسوي جنوب و حوزه پیرامونی و محیط استراتژیک و
تمدنی خود دوخت.
خلاصه ماشینی:
مجموعه اقدامات خارجی دولت اردوغان که موجب شد روابط این دولت با کشورهای منطقه ، کشورهای غربی و جهان اسلام گسترش یابد، و شرایط جدید بین المللی دولت ترکیه با اقبال (32) عمومی در داخل کشور نیز مواجه شد: مخالفت با درخواست امریکا برای استفاده از پایگاههای ترکیه برای حمله به عراق : باعث گردید اعتبار این گروه نزد افکار عمومی به طور چشم گیری افزایش یابد، چون در این زمان افکار عمومی ترکیه شدیدا مخالف جنگ بود؛ علیرغم مخالفت با حمله امریکا به عراق، (33) درصدد برآمد که روابطش با تنها ابرقدرت جهان تیره نشود؛ کاهش سطح روابط با اسرائیل از هم پیمانی به روابط عادی، و گسترش روابط با فلسطین : تاکنون حضور کمالیست ها در اریکه قدرت و نگرش ضد دینی و سرکوبگرانه آنها، به عنوان یکی از مهم ترین زمینه های گرایش ترکیه به اسرائیل بوده است ؛ اما با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه و اصلاحات سیاسی در این کشور از یک سو رفته رفته این گروههای اقتدارگرا به حاشیه رفته اند و از سوی دیگر، مهم ترین دلایل ترکیه برای اتحاد استراتژیک ترکیه با اسرائیل هم چون مسئله کردها، اختلافات با سوریه و مشکلات اقتصادی این کشور، با اجرای برنامه های سیاسی – اقتصادی موفق این حزب از یک سو و عضویت احتمالی این کشور دراتحادیه اروپا از سوی دیگر، رفته رفته حل خواهند شد و یا در صورت بقای آنها، با وجود پشتیبان قدرتمندی به نام اروپا، دیگر آن وابستگی استراتژیک گذشته به اسرائیل وجود نخواهد / داشت .