چکیده:
هدف مطالعهي حاضر تحليل روند فقر چند بعدي خانوارهاي داراي كودك در مناطق شهري و روستايي استان كرمان (1392-1363) بود. در اين مطالعه با استفاده از دادههاي پيمايش هزينه ـ درآمد خانوارهاي كشور، خانوارهاي داراي كودك در استان كرمان به چهار گروه سني تفكيك شد و با استفاده از رويكرد «معصومي و لوگو» و استفاده از شاخص FGT (فوستر، گرير و توربك) سنجههاي فقر چند بعدي مورد اندازهگيري قرار گرفتند. در انجام محاسبات از نرمافزارهاي Stata11 و Excel بهره گرفته شد.نتايج مطالعه نشان داد نرخ فقر چند بعدي در سالهاي مختلف مطالعه هم در مناطق شهري و هم روستايي با نوسانات زيادي همراه بوده است. بالاترين ميزان فقر در مناطق شهري مربوط به سال 1388 بود. در مناطق روستايي علاوه بر اين سال در سال 1368 برخي گروههاي سني فقر چند بعدي بالايي داشتند. در طول برنامهي توسعهي اول تا سوم در مناطق روستايي و شهري استان شاهد كاهش نرخ و شدت فقر چند بعدي بوديم، اما اين روند در طول برنامهي چهارم توسعهي افزايشي بود. هم در مناطق روستايي و هم شهري استان در دورهي اخير (منتهي به سال 1392) نرخ فقر چند بعدي كاهش داشت اما شكاف فقر با نوساناتي همراه بود. در مجموع نرخ و شدت فقر چند بعدي در مناطق روستايي استان بيشتر از مناطق شهري بوده است كه اين امر بيانگر آن است كه در طول برنامههاي توسعهي سياستهاي منسجم و هدفمندي براي رفع محروميتهاي چندگانه بهخصوص در مناطق روستايي استان اتخاذ نگرديده است.
خلاصه ماشینی:
"در رویکرد تمرکز ضعیف از خط فقر تجمیع شده 10 برای اندازهگیری فقر چند بعدی استفاده میگردد UNICEF Brooks-Gunn identification aggregation union approach intersection approach Atkinson Maasoumi & Lugo weak poverty focus axiom aggregate poverty line که در آن جانشینی بین ویژگیهای مورد بررسی (حتی اگر برخی از آنها بالاتر از آستانه باشند) امکانپذیر است.
در این تحقیق با استفاده از گروهبندی سنی سرپرستان خانوارها (با بکارگیری دادههای شبه ترکیبی) و پس از جدا کردن خانوارهای شهری و روستایی استان کرمان (با استفاده از کد بستگی با سرپرست خانوار) بین100 تا 600 خانوار دارای کودک در گروههای سنی مختلف (که اطلاعات آنها توسط دادههای مرکز آمار ایران جمعآوری شده بود) وارد مطالعه شدند و روند فقر چند بعدی آنها طی سالهای اجرای برنامههای توسعه (1363 تا 1392) بررسی شد.
روند صعودی نرخ و شدت فقر چند بعدی در طول سالهای اجرای برنامهی چهارم توسعه (1388-1384) هم در مناطق شهری و هم روستایی استان نشان میدهد با اینکه این برنامه اساسا رویکرد رفاهی داشته است (تأکید بر توزیع عادلانهی درآمدها، افزایش تأمین نیازهای اساسی مردم از قبیل مسکن، تغذیه، آموزش و سلامت، اعطای یارانههای هدفمند و تأمین تسهیلات اجتماعی به اقشار فقیر و کمدرآمد) اما در عمل این برنامه در کاهش فقر چند بعدی خانوارهای دارای کودک استان موفق عمل نکرده است که شاید یکی از دلایل عمدهی آن عدم اجرایی نمودن بسیاری از مفاد آن از سوی دولت نهم بوده باشد (علاوه بر ضعف هماهنگی بین بخشی، فقدان یک چارچوب منظم، منطقی و سیستماتیک و عدم استنباط واحد از ارتباطات درونی میان ابعاد مختلف فقر)."