چکیده:
هدف از انجام این پژوهش بررسی چشم انداز روانشناسی مثبت گرا دروانشناسی امروز در زمینه ي روابط بین فردي (روانشناسی اجتماعی) میباشد که با استفاده از روش توصیفی تحلیلی در صدد رسیدن به هدف فوق بر
آمدیم. یافته هاي پژوهش حاضر حاکی از آن است که چشم اندازهاي روانشناسی مثبت نگر یا اهداف آن در روانشناسی امروز در زمینه روابط بین فردي عبارت است از توجه هر چه تمامتر به معنویت و بهزیستی روانشناختی
در روابط اجتماعی و روابط بین فردي افراد با یکدیگر،،توجه به ضرورت تحول در روانشناسی ،توجه به نقش دین و روانشناسی مثبت نگر در روابط اخلاقی افراد، معناجویی در زندگی و روابط انسانی و اخلاقی افراد، بازگشت به معنویت در روانشناسی، استفاده بهینه و مطلوب از روش شناسی علمی، و ضرورت انجام هر چه بیشتر و بهتر پژوهش هاي علمی در این حوزه در جهت بهزیستی بهترو کاربرد عملی نتایج در جهت دستیابی به اهداف روانشناسی مثبت نگر در روابط بین فردي و روانشناسی اجتماعی میباشد که امید است پژوهش حاضر بتواند
راهگشاي دست یابی به اهداف و چشم اندازهاي روانشناسی مثبت نگر در این حوزه باشد...
خلاصه ماشینی:
يافته هاي پژوهش حاضر حاکي از آن است که چشم اندازهاي روانشناسي مثبت نگر يا اهداف آن در روانشناسي امروز در زمينه روابط بين فردي عبارت است از توجه هر چه تمامتر به معنويت و بهزيستي روانشناختي در روابط اجتماعي و روابط بين فردي افراد با يکديگر،،توجه به ضرورت تحول در روانشناسي ،توجه به نقش دين و روانشناسي مثبت نگر در روابط اخلاقي افراد، معناجويي در زندگي و روابط انساني و اخلاقي افراد، بازگشت به معنويت در روانشناسي، استفاده بهينه و مطلوب از روش شناسي علمي، و ضرورت انجام هر چه بيشتر و بهتر پژوهش هاي علمي در اين حوزه در جهت بهزيستي بهترو کاربرد عملي نتايج در جهت دستيابي به اهداف روانشناسي مثبت نگر در روابط بين فردي و روانشناسي اجتماعي ميباشد که اميد است پژوهش حاضر بتواند راهگشاي دست يابي به اهداف و چشم اندازهاي روانشناسي مثبت نگر در اين حوزه باشد...
در سال ١٩٥٨ او روانشناسي روابط بين فردي را که اساسا پيشگام زمينه مدرن شناخت اجتماعي است مطرح کرد، در واقع اين موضوع در آينده نقطه شروعي براي نظريه اسناد بود.
چشم اندازها معنويت و روانشناسي مثبت در شادي، رضايت ، خوش بيني، فضايل اخلاقي روابط بين فردي سليگمن (٢٠٠٢) در يکي از آثار معروف خود به نام شادي حقيقي اشاره کرده است که چگونه روانشناسي قرن بيستم در برابر دين موضع منفي گرايانه اتخاذ کرد و به اين ترتيب خود را از يکي از منابع مهم رشد، کمال و تعالي انسان محروم کرد.
اگرچه ابزارهايي که عموماً شامل مقياس توازن عاطفه بردبرن (١٩٦٩)، شاخص رضايت از زندگي نيوگارتن (١٩٦١)، مقياس اعتماد به 1-Eid&Larsen 2 -Frish 3 - psychological well-being 4 hedonic 5 Ryff 6 positive affect (PA 7 negative affect (NA) 8 pleasant emotional 9 - Larsen, Levine, Emmons 10 eudaemonic 11 - Waterman 12Springer نفس روزنبرگ(١٩٦٥)، را براي سنجش بهزيستي روانشناختي اخلاقي ارسطويي و يا بهزيستي روانشناختي لذتي بکار ميبرند (بردبرن،١٩٦٩، روزنهنگ و فوتونا ١٩٩٨،١).