چکیده:
در زبان عربی، هیچ گـاه میـان جملـه تعلیلـی کـه از لام تعلیـل ، فعـل مضـارع منصوب به «ان » مقدّر تشکیل شـده اسـت و متعّلـق یـا عامـل آن ، حـرف واو قـرار نمیگیرد؛ مانند ﴿الر کتاب انزلناه الیک لتخرج الّناس من الّظلمات الی الّنور﴾ (ابراهیم / ١). این ساختار مطابق قوانین نحو عربی در زبان معیار و از موارد فصـل در علم بلاغت به شمار میرود. در قرآن کریم این ساختار فـراوان دیـده مـیشـود و در کنار این ساختار معیاری، ساختار دیگری نیز در قرآن کریم وجود دارد که حرف واو میان جمله تعلیلی و عامل یا متعّلق آن قرار میگیرد و از مصادیق عدول از معیار به حساب میآید. پرسش قابل طرح در این مقاله آن است کـه آیـا ایـن واو، اصـلی و عاطفه است یا زاید؟ این مقاله با بهـره جسـتن از روش توصـیفیــ تحلیلـی ضـمن استخراج آیات قرآنی و تبیین آرای تحلیل گران نحو و مفسّران قرآنی، این ساختار را به عنوان یک شاخص سبک ساز قرآنی معّرفی میکند که هم خواننده را بـه تاّمـل و تفّکر وامیدارد و هم زایندة معناست .
خلاصه ماشینی:
"با دقت و تأمل در آیات مشخص میشود که در بعضـی آیـات جملـۀ تعلیلـی عطـف بـه ماقبل است و نیازی به تقدیر گرفتن هیج محذوفی نیست و در بعضی دیگر، جملـۀ تعلیلـی ، علت برای فعلی محذوف است که از قرائن جمله و استناد به قرآن کریم استخراج میگـردد و در دسته ای دیگر، معطوف به علت دیگری عطف شده که محـذوف اسـت و معطـوف علیـه علت است و هر دو تعلیل ، متعلق به عامل مـذکور هسـتند.
٦ـ١) فراء دیدگاه فراء دربارة این ساختار این است که تعلیل موجـود، علـت بـرای فعـل محـذوف مؤخر است ، چنان چه در آیۀ ٢٥٩ سورة بقره (لنجعلک ) را علت میداند برای فعلی مقـدر، و دلیل آمدن واو را چنین توضیح میدهد که اگر واو ذکر نمیشد، نگاه کردن به مرکب عزیـر شرطی بود برای آیه قرار گرفتن خود عزیر، حال آنکه این معنی مطلوب آیـه نیسـت ، بلکـه مطلوب این است که «برای اینکه تو را نشانه قرار دهیم ، این میراندن و زنده کردن را انجـام دادیم ».
٧ـ١) طبرسی دربارة دو آیۀ ٤٦ سورة آل عمران و آیۀ ٥٠ سورة روم نظر ایشان عطف بر معنـی اسـت ، دربارة آیۀ ٢٥٩ سورة بقره ، علت برای فعل مقدر مؤخر (فعلنا)، دربارة آیـۀ ٣٩ سـورة طـه و آیات ٥٥ و ١٠٥سورة انعام و نیز آیۀ ١٨٥ سورة بقره ، علت را عطف بر علت محذوف میداند و در ٣ مورد آیات البقره /١٥٠ و الأنعام /١١٣ و الحدید/٢٥ علت را عطـف بـه ماقبـل گرفتـه است .
٥ـ محذوف در آیۀ ٦٣ سورة زخرف ، «جئتکم » میباشد و «حرف عطف حذف نشـده تـا اینکه متعلق به فعل قبلی نباشد و به این علت به طور خاص توجه شود، گـویی کـه به تنهایی یک جمله است » (درویش ، ١٤١٥ق ."