چکیده:
اين مقاله با هدف مقايسه مباني هستي شناسي و معرفت شناسي «كارل پوپر» با مباني فلسفي ذكر شده در آموزه هاي اسلامي، به بيان مباني فلسفي اين انديشمند ميپردازد. علت انتخاب پوپر در اين مقاله، نفوذ گسترده انديشه هاي اين فيلسوف به ويژه بعد از انقلاب اسلامي در بين صاحب نظران و اقبال گسترده به ترجمه آثار او در داخل كشور است. روش به كار گرفته شده از نوع قياسي - استنتاجي، جامعه آماري شامل كتب و مقالات معتبر و سند مباني نظري تحول بنيادين در نظام تعليم و تربيت رسمي عمومي جمهوري اسلامي ايران و نمونه گيري اين پژوهش از نوع نمونه گيري هدفمند است. نتايج به دست آمده نشان ميدهد كه تفاوت هاي اساسي از منظر وجود واقعيت (وجود في الجمله واقعيت و وجود مسلم و بديهي جهان)، تقسيم واقعيت (وجود جهانهاي سهگانه و مراتب و سطوح هستي) و حركت تكاملي طبيعت (حاصل از آزمون و حذف خطا و حركت مداوم به سوي كمال مطلق)، در هستي شناسي و تفاوت هاي ديگري از منظر علم به واقع (ابطال امكان معرفت يقيني و امكان شناخت هستي)، حقيقت تشكيكي علم، ملاك علم به واقع (موفقيت در آزمون و مطابقت با مراتب گوناگون واقعيت)، نقش عالم در علم (كاشفيت و مبدع علم)، پويايي علم (پويايي و ثبات علمي)، منابع شناخت، توانايي عقلورزي (خردورزي انتقادي و توانايي تعقل در عرصه نظر و عمل) و محدوديتهاي شناخت در معرفت شناسي دو ديدگاه وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
نتایج به دست آمده نشان میدهد که تفاوت های اساسی از منظر وجود واقعیت (وجود فی الجمله واقعیت و وجود مسلم و بدیهی جهان )، تقسیم واقعیت (وجود جهان های سه گانه و مراتب و سطوح هستی) و حرکت تکاملی طبیعت (حاصل از آزمون و حذف خطا و حرکت مداوم به سوی کمال مطلق )، در هستیشناسی و تفاوت های دیگری از منظر علم به واقع (ابطال امکان معرفت یقینی و امکان شناخت هستی)، حقیقت تشکیکی علم ، ملاک علم به واقع (موفقیت در آزمون و مطابقت با مراتب گوناگون واقعیت )، نقش عالم در علم (کاشفیت و مبدع علم )، پویایی علم (پویایی و ثبات علمی)، منابع شناخت ، توانایی عقل ورزی (خردورزی انتقادی و توانایی تعقل در عرصه نظر و عمل ) و محدودیت های شناخت در معرفت شناسی دو دیدگاه وجود دارد.
بنابراین این جهان مورد استناد پوپر در انکار نسبیت اخلاقی ـ معرفتی خود قرار گرفته است ؛ زیرا او با ارجاع هنجارها به امور واقع (جهان سوم ) با بی ملاک و معیار بودن هنجارها مخالفت می کند، اما در عین حال هنجارها را لزوما ثابت نمی داند؛ زیرا او با ارائه شیوه «مهندسی تدریجی اخلاقی » مبتنی بر روش «خردورزی انتقادی » و بر پایه تحول و تکامل موجودات جهان سوم ، رشد عقلانی بشری را برای اخلاق قائل است .
این که پوپر امکان معرفت یقینی و علم انسان به واقع را مورد تردید و ابطال قرار می دهد نیز می تواند چگونگی شناخت متربیان را متاثر کند؛ چرا که آدمی با توجه به منابع شناخت متعددی که در اختیار دارد، می تواند برای شناخت منسجم و جامع واقعیات و حقایق جهان تلاش کند.