چکیده:
تجزیه وتحلیل سازمان ها و نهادهای بین المللـی ، صـلح و امنیـت و عـدالت بـر اسـاس نظریـه هـای متعـارض در چارچوب هستی شناسی ، معرفـت شناسـی و روش شناسـی هـای گونـاگون مـی توانـد بـه درک بهتـر مفـاهیم و موضوعات روابط بین الملل کمک کرده و تصویری واقعی تر از نهادها، فرایندها و رویدادهای بین المللـی بـه دسـت دهد. طبیعی است که تحلیل دقیق پدیده های مزبور به قوت و ضـعف نظریـه هـای جریـان اصـلی و انتقـادی در تبین و توضیح بهتر و واقعی تر مقولات مزبور بستگی دارد.
خلاصه ماشینی:
"همچنین نمی توان این موضوع را انکـار کـرد کـه اگرچـه تعارض همیشه در عرصه سیاست بین الملل وجود دارد، اما سازمان ها، نهادها و رژیـم هـای بین المللی می توانند فضایی برای تمام دولـت هـا فـراهم کننـد تـا بـدون توسـل بـه جنـگ اختلافات خود را برطرف کنند.
از این منظر، روابط بین الملل همچنـان در حالـت آنارشـی بـوده کـه در آن / دولت ها کنشگر اصلی آن تلقی می شوند، اما از آنجایی که همکاری یک امر منطقی همراه بـا ٤٠ منافع مشترک بوده است ، بنابراین رژیم ها و سازمان های بـین المللـی در طـول زمـان ادامـه حیات داده و باوجود نوساناتی که در قدرت و نفوذ قدرت های بزرگ حاصل می شود، ولی آنها همچنان فعال باقی می مانند.
باوجود آنکه سازمان هـا و نهادهـای بین المللی برای واقع گرایان جنبه محوری ندارند، اما این بدان معنا نیست که آنهـا در مـورد مختصات و نقش نهادها در روابط بین الملل بی نظر باشند، به گونـه ای کـه در رونـد تحـول درون پـارادایمی از واقـع گرایـی سـنتی بـه واقـع گرایـی سـاختاری در اواخـر دهـه ١٩٧٠، نوواقع گرایی نظرات مبسوطی را پیرامون ماهیت سـازمان هـا و نهادهـای بـین المللـی ماننـد صندوق بین المللی پول و بانک جهانی ارائه داده و به نقش سازمان ملل یا اتحادیه اروپـا در عرصه سیاست بین الملل اشاره دارد."