چکیده:
بازارهای جهانی نفت شاهد تغییرات عمیقی است که پیشتر تجربه نشده و نمیتوان آن را صرفاً در قالب چرخه مرسوم و تاریخی اقتصادی و گاه سیاسی- ژئوپلیتیکی ناشی از تعامل بین عوامل بنیادین و غیربنیادین بازارهای نفت مورد بررسی قرار داد. امروزه جهان و شرایط اقتصادی حاکم بر آن نسبت به آنچه در سی سال پیش حاکم بوده، چه از بعد ژئواکونومیکی و چه از بعد ژئوپلیتیکی تغییرات اساسی داشته و بازیگران جدیدی وارد عرصه شدهاند که بازی در صفحه شطرنج اقتصاد جهانی را تغییر دادهاند. بهتناسب آن، بازارهای انرژی نیز این روند گذار را با ورود بازیگران جدید طی میکنند. بهاینترتیب، دیگر نمیتوان الگوهای گذشته را برای فعالیتهای حال و آینده صنعت نفت و امنیت انرژی جهان بهکار گرفت. با اینوجود، هنوز دولتها امنیت انرژی خود را با رویکرد واقعگرایی و در چارچوب مضیق امنیت ملی تعریف میکنند، این در حالی است که بسیاری از موضوعات مرتبط با امنیت انرژی مثل سرمایهگذاری در بخش انرژی، انتقال فناوری، تغییرات آبوهوایی، فقر انرژی و دیگر ابعاد توسعه پایدار ماهیت فراملی دارند. از سوی دیگر، عوامل مشترک متعددی بین امنیت انرژی تولیدکنندگان و مصرفکنندگان وجود دارد که باعث بههمپیوستگی امنیت عرضه و امنیت تقاضا میشود. از اینرو، با توجه به اینکه حکمرانی بهینه در مورد امنیت انرژی ابعاد فراتر از مرزهای جغرافیایی هر کشور دارد، این مقاله در پی تبیین شرایط حاکم بر امنیت انرژی بازیگران اصلی از طریق راهبرد مطالعه موردی و بررسی روابط علّی مطرح شده در تعریف امنیت انرژِی از سوی هر کدام از آنها و در نهایت معرفی یک پارادایم امنیتی جایگزین برای سیاستهای انرژی در چارچوب یک مرجع بینالمللی حکمرانی انرژی میباشد.
خلاصه ماشینی:
"با تحولات بازارهای نفت طی سال های اخیـر، صـعود و سـقوط ناگهـانی قیمـت هـای نفـت ، رقابت های ژئوپلیتیکی، نیاز کشورها به واردات انرژی، به ویژه نفت و گاز برای به حرکت درآوردن موتور اقتصادشان و درعین حال ، افزایش اهمیت امنیت تقاضا بـرای کشـورهای تولیدکننـده بـه موازات امنیت عرضه برای کشورهای مصرف کننده ، موضوع تأمین امنیت انرژی این بـار از منظـر اقتصادی و سیاسی به دغدغه بسیاری از دولتمردان و اندیشمندان تبدیل شده است .
در رویکرد لیبرالی دو نوع از کارها در زمینه امنیت انرژی به چشم میخورد؛ برخی از کارها بر روی نیمه خالی صنعت بین المللی انرژی تأکید دارند و برخی دیگر بر این موضوع متمرکز شده که آیا میتوان صنعت جهانی انرژی را به صورت بهینه تر مدیریت کرد و فضای بازتری برای افزایش همکاری در زمینه تأمین امنیت انرژی با هدف رسیدن به توسعه پایدار به وجود آورد؟ در ادبیات گروه نخست ، به موضوع نفرین منابع که شامل شرح و تدوین اقتصاد ناکارامد به علت تزریق درآمدهای نفتی به بودجه و همچنین ادبیات مربوط به دولت های رانتی نفتی و جنگ بر سر دستیابی به منابع انرژیهای فسیلی و تسلط دولت های غیردموکراتیک بر منابع محدود انرژیهای فسیلی پرداخته شده است .
در شرایطی که اخـتلال در تولیـد و صـادرات انرژی یک کشور تولیدکننده به علت بلایای طبیعی، جنگ ، تحریم یا مناقشات سیاسـی داخلـی باعث ایجاد نوسان در قیمت های انرژی می شود یا اینکه سوء مدیریت در توسعه بخش بالادستی یک کشور تولیدکننده عمده نفت خام باعث عدم بهره برداری به موقع از منـابع و بـه هـم خـوردن توازن عرضه و تقاضای نفت و گاز در بلندمدت میشـود، نمـیتـوان امنیـت انـرژی را صـرفا در چارچوب مرزها مدنظر قرار داد."