چکیده:
تبارشناسي ميشل فوكو، با تكيه بر مباني معرفتي ويژه خود، نظريه است كه هدفمندي و جهت دار بودن ذاتي را نفي مي كند. مهم ترين مباني معرفتي آن را نام انگاري، قدرت محوري، باور به تصادف، برساخت گرايي، تاريخي نگري، نسبي دانستن فهم و حقيقت، انسجام گرايي در توجيه شناخت تشكيل مي دهد. اين مباني معرفتي، بر پايه اصول حكمت صدرايي قابل ارزيابي انتقادي است؛ اصولي مانند اصل واقعيت، تقسيم وجود به مستقل و رابط، اصل عليت، وحدت نظام هستي و هدفمندي آن، وجود سنت هاي الهي در تدبير جوامع و تاريخ، وجود حقايقي ثابت، امكان شناخت مطلق و يقيني، مبناگرايي در توجيه شناخت، واقع نمايي شناخت، دو ساحتي بودن انسان، اصالت روح انسان، آگاهي، اراده و هدف مندي انسان، فطرت مشترك انسان ها، معتبر بودن روش هاي تجربي، عقلي و شهودي.
خلاصه ماشینی:
"این مبانی معرفتی، بر پایة اصول حکمت صدرایی قابل ارزیابی انتقادی است؛ اصولی مانند اصل واقعیت، تقسیم وجود به مستقل و رابط، اصل علیت، وحدت نظام هستی و هدفمندی آن، وجود سنتهای الهی در تدبیر جوامع و تاریخ، وجود حقایقی ثابت، امکان شناخت مطلق و یقینی، مبناگرایی در توجیه شناخت، واقعنمایی شناخت، دو ساحتی بودن انسان، اصالت روح انسان، آگاهی، اراده و هدفمندی انسان، فطرت مشترک انسانها، معتبر بودن روشهای تجربی، عقلی و شهودی.
پیشفرضهای انسانشناختی تبارشناسی چیست؟ بر اساس اصول هستیشناختی، معرفتشناختی و انسانشناختی حکمت صدرایی، چه ایراداتی میتوان بر آنها وارد کرد؟ با ورود نظریهها، رویکردها و روشهای گوناکون فلسفی و اجتماعی جهان غرب به کشورهای «جهان سوم»، از جمله کشورهای اسلامی، و به کارگیری این نظریهها در مطالعات و تحقیقات اجتماعی، تربیتی و دینی بدون نقد و ارزیابی مبانی آنها، مسائل و مشکلات فرهنگی را برای این جوامع، به دنبال داشته است.
با توجه به این مبانی حکمت صدرایی، قدرتمحوری افراطی، قابل پذیرش نیست؛ زیرا در این نگاه، قدرت و ارادة الهی، سنتهای الهی حاکم بر امور اجتماعی و تاریخی بشر، همچنین عواملی چون آگاهی، اراده و هدفمندی انسان در شکلگیری جامعه، فرهنگ و تاریخ انسانی نادیده گرفته شده است.
قدرتمحوری در پدیدارشدن جوامع انسانی و تاریخ در تبارشناسی فوکو، افزون بر اینکه به نوعی تقلیلگرایی و نگاه تک بعدی، در تحلیل مسائل اجتماعی و تاریخی میانجامد، از عواملی چون قدرت و ارادة الهی، سنتهای الهی حاکم بر امور اجتماعی و تاریخی، عواملی چون آگاهی و اراده و هدفمندی انسان در شکلگیری جامعه، فرهنگ و تاریخ انسانی، چشم پوشیده است."