چکیده:
در زمينه فناوري دو گونه اخلاق وجود دارد كه از آنها به ترتيب تحت عنوان هاي اخلاق پيشافناوري و اخلاق پسافناوري ياد مي شود. استدلال خواهد شد كه هر دوي اين موارد به حوزه اخلاق عمومي آفرينندگان، صنعتگران، كنشگران و كاربران فناوري ها اختصاص دارد. چند آزمايش فكري پيشنهاد خواهدشد كه بيانگر امتناع ورود مستقيم اخلاق به ساحت فناوري است و آن را به حوزه اخلاق عمومي همگي كنشگران منتسب مي سازد. اين واكاوي به دو نتيجه خواهد رسيد كه مطابق يك تحليل، اخلاق، امري پيشين و در تحليلي ديگر، امري پسين نسبت به فناوري است كه در وجوه ارزشي و ايدئولوژيك آن پيش تر مستتر شده است و باز پس تر مستقر خواهد شد. براساس اين تحليل نوعي عدم تعين در اخلاق پسافناوري وجود دارد كه ناشي از پيچيدگي هاي امر كاركرد است. دامنه اين عدم تعين را حتي مي توان به اخلاق پيشافناوري نيز بسط داد و اين همان نكته اي است كه تكليف اخلاق در زمينه فناوري را ناتمام و تاحدودي معلق مي گذارد و اين خود شاهدي بر اين مدعاست كه فناوري فاقد ذات به آن معنايي است كه هايدگر به آن نسبت مي داد. اما راه حل هرگونه بحران حاصل از فناوري مشتمل بر بحران اخلاقي هنوز همان است كه او ارائه داده بود.
خلاصه ماشینی:
همچنين بحث از جنبه هاي اخلاقيِ مجهولِ يک فنّاوري نوين که در طول زمان براي ما آشکار خواهدشد، باز بحث نه از جنبه اخلاقي آن فنّاوري خاص بلکه همانا تکرار مناقشه اي پيرامون اخلاق پسيني کاربران است و در نهايت آنکه فنّاوري ، خود در معرض ايدئولوژي هاي نويني است که آن را بيش از هر امر ديگري در معرض و خطر غيراخلاقي شــدن قرار مي دهند؛ دامنه اين امر، حتي انساني ترين فنّاوري ها را نيز در برمي گيرد و آشکار ساختن آن باز چنين نشان خواهد داد که بحث از اخلاق ، پيش تر و پس تر جايي بيرون از فنّاوري ، پيش و پس از وقوع و حدوث آن رخ مي دهد و اخلاقي که طي فنّاوري از آن سخن مي رانيم همين امر پيشيني و امر پسيني است که در نظريه عموميِ اخلاق مان لحاظ شده است .
اما توجيه اخلاقي چنين کنش فنّاورانه اي براي کسي که صرفاً چون در دســتگاه رايش سوم مشغول به خدمت بوده است و صرفاً به همين دليل در اين جنايات سهيم مي شود چيست ؟ وضعيت اخلاقي او چگونه تفسير مي شود؟ بسياري از آلماني هايي که طي اين دوران به پيشــبرد اين تز کمک کردند، ديدگاه هاي ارزشي چندان محکمي در مورد يهوديان نداشتند و صرفاً در خدمت ماشين جنگي نازيسم قرار گرفته بودند؛ در ايــن صورت وضعيت مخترعي که صرفاً به دســتورات مافوق خود گوش مي دهد و چون يک آلماني است و تنها و تنها به همين دليل اقدام به طراحي و ساخت اتاق گاز مي کند چيست ؟ آيا مي توان ادعا کرد که او نيز در ساخت جهاني مطلوب تر بوده است ؟ آيا او نيز مي تواند اين طور فکر کند که با ســاخت چنين وسيله کشتار جمعي در کار خلق جهاني 0مطلوب تر بوده است ؟ مورد ديگر فردي اســت که بر اســاس انگيزه هايي روان شناختي و يا حتي شخصي و ســودجويانه و مادي در کار توليد مواد مخدر صنعتي و داروهاي روان گردان است که در کوتاه مدت ، ذهن و جســم مصرف کنندگان را از کار مي اندازد.