چکیده:
نوشتار حاضر به بررسي فلسفه زبان از ديدگاه سهروردي در قالب «تشكيك در كلمه» با استناد به كتابها، رساله ها و داستانهاي رمزي وي ميپردازد. براي نيل به اين مقصود، ابتدا، كتب، رسائل و داستانهاي سهروردي بعنوان منابع دسته اول و همچنين منابع دست دومي كه به شرح حكمت اشراق پرداخته يا در آنها سخني درباره زبان و ماهيت آن ذكر شده، مورد مطالعه دقيق قرار گرفته و نكات مربوط، جداگانه گردآوري گرديده و سپس مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. تحليل محتواي اين نكات منجر به كشف حقيقتي بنام «تشكيك در زبان» يا بعبارت دقيقتر، «تشكيك در كلمه» شد. همچنين نتايج اين پژوهش نشان ميدهد كه سهروردي با اتخاذ رويكردي تقليل گرا، محور فلسفه زباني خود را بر «كلمه» قرار داده و براي آن سه مرتبه كلي وجودي و نوري به نامهاي «كلمات كبري»، «كلمات وسطي» و «كلمات صغري» در نظر گرفته است. كلمات كبري در راس، كلمات وسطي در ميان و كلمات صغري در پايينترين حد اين مرتبه وجودي قرار دارند. اين كلمات، بواسطه «كلمه عليا»، از حضرت حق صادر ميشوند و منشا خلقت در عالم هستي يا عالم امكان ميباشند. در فرايند آفرينش، ابتدا، حضرت حق يا واجب الوجود يا نورالانوار، «كلمه عليا» را خلق ميكند. كلمه عليا مانند نورالانوار يا واجب الوجود يا خداوند، واحد و مجرد است، اما از نظر مرتبه و نورانيت از خداوند پايينتر است؛ چون وراي پروردگار نور و كلمه يي نيست. كلمه عليا معادل با «نور اقرب» در حكمت اشراق سهروردي و «عقل اول» در فلسفه مشائي فارابي و ابن سيناست و از انوار اين كلمه، كلمات كبراي ديگري ايجاد ميگردد. بر اساس متون نگارش يافته در باب حكمت اشراق، «آخرين كلمه كبري»، جبرئيل يا عقل فعال يا عقل دهم است. كلمه جبرئيل يا روح القدس، باعث ايجاد كلمات نازلتري بنام كلمات وسطي و كلمات صغري ميشود. در حكمت اشراق، كلمات وسطي، معادل با نفوس فلكي نه گانه اند و بلحاظ مرتبه وجودي از كلمات كبري نازلترند. كلمات صغري كه از اشراق كلمه جبرئيل يا عقل فعال بوجود مي آيند، معادل با نفوس ناطقه انسانيند كه نوشتار حاضر به بررسي هركدام بطور مفصل ميپردازد.
خلاصه ماشینی:
"( 327 ) بنابر آنچه گفته شد، برای انجام این تحقیق، تحلیل محتوای متون حکمت اشراق و رسالات و داستانهای رمزآگین سهروردی که در آنها اشاراتی به فلسفة زبان و نظریه تشکیک زبانی و ذکری از «کلمه» و مراتب وجودی آن شده باشد، از اولویت برخوردار است و کتابهای حکمت اشراق، هیاکل النور، کلمة التصوف، پرتونامه و داستانهای رمزی آواز پر جبرئیل و لغت موران مجموعه آثاری است که کم و بیش در آنها آراء و نظریات تشکیک زبانی شیخاشراق استخراج گردید و سپس، با مقایسه و تحلیل محتوای آنها با توجه به خطوط اصلی اندیشه سهروردی همچون انطباق فلسفه مشائی بر حکمت اشراق با توجه به تشکیک عقول، نفوس و انوار، «مراتب کلمه» آنگونه که سهروردی به «کلمات کبری»، «کلمات وسطی» و «کلمات صغری» بلحاظ مرتبه و ذوالنور بودن تقسیم کرده است، بیرون کشیده شد.
سهروردی عدم حصر کلمات کبری و حتی کلمات دیگر به ده یا نه (نه صورت فلکی فلسفة مشائی) را از آیات قرآن کریم نتیجه میگیرد؛ بعنوان مثال، وی در آواز پر جبرئیل به آیه ۲۷ سورة لقمان استناد میکند که حقتعالی در آن میفرماید: «گر چنان بود که هرچه در زمین درخت است، همه قلم بود و آب دریا با هفت دریای دیگری مداد، این همه به پایان میرسید و باز هم نگارش کلمات خداوند به پایان نمیرسید که خداوند توانا و داناست»."