چکیده:
در باره ماهيت و حقيقت ايمان ديدگاه هاي متفاوتي از سوي حكما، متكلمان و ساير اندشمندان اسلامي مطرح شده است؛ ديدگاه هايي همچون: علم، تصديق قلبي، و عمل جوارحي. اين مقاله با رويكردي توصيفي- تحليلي به بيان مهم ترين ديدگاه ها و دلايل هر ديدگاه در اين موضوع پرداخته، و با بهره گيري از دلايل عقلي و نقلي، و شواهد وجداني و لغوي دلايل هر ديدگاه را نقد و بررسي كرده است. اين بررسي نشان مي دهد از ميان ديدگاه هاي موجود در باره حقيقت ايمان، نظريه «ايمان به معناي تصديق قلبي» بر دلايل محكم و متقني استوار بوده و قابل پذيرش است.
خلاصه ماشینی:
"(تفتازانی: 1409، 5: 193- 197) و بر فرض که نام های «مؤمن» و «ایمان» مفید مدح و استحقاق ثواب بوده و از معنای لغوی که تصدیق است، انتقال یافته باشند، آیات مذکور بر فاسق ملی هم صادق است؛ زیرا او نیز به دلیل دارا بودن ایمان و معرفت به خدا و برخی طاعات، مستحق مدح و ثواب است، ولی معتزله مدعیاند که عنوان «فاسق» از بین برنده ثواب و مدح و موجب دائمی شدن ذم و نکوهش است، در حالی که نظریه احباط مردود است.
(سبحانی: 1412 الف، 12) ایشان در ادامه، پس از نقل برخی آیات در تقویت نظریه یاد شده (تصدیق قلبی و اقرار زبانی)، قول دیگر یعنی صرف تصدیق قلبی بودن ایمان را نیز از نظر دور نداشته است؛ زیرا در این زمینه میگوید: «ویمکن ان یقال: إنه یکفی التصدیق القلبی و لکن الإنکار باللسان مانع، فلو علم أنه مذعن قلبا و لمینکره لسانا لکفی فی الحکم بالإیمان کما کفی فی تحققه واقعا» (سبحانی: 1412 ب، 3: 116 و 118) اما از علمای اهل سنت، فخر رازی این قول را به ابوحنیفه و عامه فقهاء نسبت داده است.
آیه 14 سوره حجرات نیز نشان میدهد که صرف اقرار زبانی هم در تحقق ایمان کافی نیست: (قالت الأعراب آمنا قل لم تؤمنوا ولکن قولوا أسلمنا ولما یدخل الإیمان فی قلوبکم( با اینکه خداوند در آیه یاد شده و همچنین در آیه 8 از سوره بقره برای اقرار کنندگان زبانی به ایمان، تصدیق زبانی آنان را مورد تأیید قرار داده است ولی آنها را مؤمن قلمداد نکرده و ایمان را از آنها نفی کرده است."