چکیده:
حديث يوم الدار به عنوان نخستين سند اثبات ولايت و خلافت امير مومنان علي داراي اهميت ويژه اي است. ابن تيميه در كتاب منهاج السنه اشكالات سندي و دلالي گوناگوني به اين حديث وارد نموده است. از جمله آنها تشكيك در سند روايت به خاطر وجود «عبدالغفار بن القاسم ابو مريم الكوفي» است. از جهت دلالت ابن تيميه پنج اشكال و شبهه درباره حديث يوم الدار مطرح مي كند كه از مهمترين آنها اشكال به اين فراز از حديث يوم الدار است: «فايكم يوازرني علي هذا الامر علي ان يكون اخي، و وصيي، و خليفتي فيكم؟» كه صِرف ياري و كمك رساندن به پيامبر موجب دست يابي به مقام خلافت و وصايت نمي شود؛ زيرا كساني كه به دعوت پيامبر پاسخ مثبت دادند و با جان و مال خود او را ياري رساندند كم نيستند.
در اين نوشتار شش اشكال سندي و دلالي ابن تيميه به حديث يوم الدار مطرح شده و مورد تحليل و بررسي قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"از جهت دلالت ابن تیمیه پنج اشکال و شبهه درباره حـدیث یوم الدار مطرح میکند که از مهمترین آنها اشکال به این فراز از حدیث یـوم الدار است : «فأیکم یؤازرنی علی هذا الأمر علـی أن یکـون أخـی ، و وصـیی، و /خلیفتی فیکم ؟» که صرف یاری و کمـک رسـاندن بـه پیـامبر موجـب دست یابی به مقام خلافت و وصایت نمی شـود؛ زیـرا کسـانی کـه بـه دعـوت /پیامبر پاسخ مثبت دادند و با جان و مال خود او را یاری رسـاندند کـم نیستند.
شبهات دلالی / اشکال اول : بر اساس فرازی از سخن پیامبر که فرمودند: «فأیکم یؤازرنی علـی هذا الأمر علی أن یکون أخی ، و وصی ، و خلیفتی فیکم ؟» چنین اشکال شـده کـه : صـرف پاسخ گفتن به دعوت پیامبر و جاری کردن شهادتین بر زبان و نیز صـرف یـاری و کمـک / رساندن به پیامبر موجب دست یابی بـه مقـام خلافـت و وصـایت نمـی شـود؛ زیـرا کسانی که به دعوت پیامبر پاسخ مثبت دادند و با جان و مـال خـود او را یـاری رسـاندند / کم نیستند، حتی از خود خاندان و خویشان پیامبر کسـانی ماننـد: جعفـر بـن أبـی طالب ، حمزة بن عبدالمطلب ، عقیل بن أبی طالب ، و عباس بـن عبـدالمطلب و أبوطالـب ، دعوت پیامبر را اجابت نمودند و ایشان را یاری رساندند."