چکیده:
معرفت ديني كه همان شناخت عميق دين است، از عوامل بنياني در هندسه فكر است، كه با توجه به نقش كارگرداني آن در تطورات فكري، مي توان مدعي چترگستري تاملات بشري به واسطه آن شد. در طول تاريخ همواره بشر از رويكرد بنيادين به زندگي، و مثلث: خدا، انسان و طبيعت، به نوعي در غفلت به سر برده و همين عامل براي در جهل بسيط نگه-داشتن بشر، كفايت داشته است.
در اين مقاله سعي شده با بررسي نقش تعميق معرفت ديني در مرحله اول و اثرگذاري فزاينده تعميق فلسفي معرفت ديني در مرحله دوم، بر هندسه فكر و نيز بر سلامت جسم در انسان و بالتبع جامعه، به بيان رابطه معناداري ميان آن ها اشاره شود، كه با طرح بازمهندسي طرح هاي معرفتي به بخشي از هدف بزرگ تبيين الگوي زندگي ديني پاسخ مي دهد. به نظر مي رسد موضوع معرفت ديني؛ حلقه مفقوده براي انساني است كه به همه چيز مي پردازد مگر به شناخت دين خود، كه همان شناخت خود و نداي فطرت دروني اش مي باشد.
خلاصه ماشینی:
"در این میان ، مبانی معرفتی دیـن اسـلام کـه نمایـان گـر اصـول رصـین ارزش هـای توحیدی است ، بحری عمیق است که به صـورت تشـکیکی، سـالکین را بـه خـود جـذب میکند؛ به نحوی که هر چه بر میزان این مبـانی معرفتـی بیفـزاییم ، و تعمیـق فلسـفی و / حکمی ایجاد کنیم - به طور متناسب - اثـر مسـتقیم در بسـط و تعـالی فکـر و اندیشـه ، و / توسعه فزاینده در سلامتی جسم خواهد داشت ؛ و این مطلبی است که هم به تجربـه و بـا بررسی زندگی علمای ربانی مشاهده شده ، و هم در مبانی نظری آن قابل اثبات است .
مبانی معرفت دینی که در این جریان حاصل میشود، جریـان کلـی هندسـه فکـر را مدیریت و راهبری میکند، و هم چنین اثر فزاینده و عمیق بـر سـلامت جسـم و آرامـش روح و روان سالک خواهد داشت ، که با بررسی تجربه های عملی در زندگی علمـای ربـانی، مطلب قابل تحقیقی است که به صورت اجمال ارائه شد.
بنابراین مبانی معرفت دینی در صورتی که تعمیـق یابـد، نضـج عمیـق در لایـه هـای درونی جامعه ایجاد میکند، و ریشه های تناور در نظـام علـی بـرای تعـالی فـرد و جامعـه تعریف میکند، لذا هرچه این مسیر عمق بیشتری یابد، و مسیر تعمیق فلسـفی- حکمـی بسط بنیانی یابد، چترگسـتری فرهنـگ معرفـت و عقلانیـت ، و تحقـق جامعـه متفکـر و بالنده ، امکان معنایی پیدا میکند و در نظام وجوبی، وجودش عینیت مییابد."