چکیده:
اسماعیلیان معتقد به امامت اسماعیل فرزند امام جعفر صادق (ع ) می باشند، آنان ابتدا در مصر به قدرت رسیدند و پس از آن حکومت فاطمیان مصر را تاسیس کردند. پس از مرگ المستنصربالله هشتمین امام فاطمی در سال ٤٨٧. ه. ق، وزیر المستنصربالله مانع از آن شد تا نزار، فرزند ارشد المستنصر، به حکومت برسد و موجب به وجود آمدن انشعابی بزرگ در درون فرقه اسماعیلیه گردید. المستعلی فرزند کوچک تر المستنصر و شوهر خواهر وزیر، با کمک وزیر به قدرت رسید. پس از آن ، اسماعیلیان به دو گروه نزاریان و مستعلویان تقسیم شدند. ایرانیان نیز که معتقد به خلافت نزار بودند به «نزاریان ایران » معروف شدند. در میان این گروه ، حسن صباح شخصیتی برجسته ، پیچیده و هم چنین مرد وطن خواهی بود که پس از فتح قلعة الموت ، خط و مشی مسلحانه را برای مبارزه با سلجوقیان به کار گرفت و آدم کشی را به عنوان شیوه ای برای رسیدن به اهداف سیاسی و نظامی اتخاذ کرد. وی دیدگاه خاصی نسبت به شریعت داشت و آن را در جهت منافع قدرت خود تفسیر می کرد. خشونت حسن صباح موجب گردید که از این دوره به عنوان «دوران خشونت » اسماعیلیان یاد شود. پس از آن دوره و ازبین رفتن الموت ، توسط مغولان ، اسماعیلیان آقاخانی ، به عنوان شاخه ای از اسماعیلیان نزاری ، به دلیل آن که در گذشته اسماعیلیه از نظر سیاسی شکست خورده و حتی ترور هم نتوانسته بود خواسته های آنان را برآورده سازد، راهی متفاوت را در پیش گرفتند و تجددگرایی را به عنوان راه بردی جدید برگزیدند، لذا این دوره می تواند با عنوان «دوران تجدد» اسماعیلیه نامیده شود. در این دوران ، آقاخان سوم ، امام اسماعیلیان به عنوان یک سیاست مدار اصلاح طلب از شخصیتی بین المللی برخوردار شد و آقاخان چهارم ، امام کنونی علاوه بر ادامه راه پدر بزرگش ، با بسط شبکه های توسعه اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی به دنبال تحکیم موقعیت خود از طریق تجددگرایی است . در واقع ، اسماعیلیان نزار جهت دست یابی به قدرت و مبارزه با تسلط مذهبی - سیاسی عرب و ترک در یک دوره راهبرد «خشونت » را به کار بردند، اما چون شکست خوردند راه برد تجددگرایی توسط شاخه آقاخانی نزاریان سرلوحه عمل قرار گرفت . این مدعا با بررسی تاریخچه نهضت اسماعیلیه نزار و تشریح راه بردهای ایشان جهت دست یابی به قدرت و مبارزه با تسلط مذهبی -سیاسی عرب و ترک و با بهره گیری از روش در سطح توصیفی - تحلیلی و استفاده از منابع کتاب خانه ای پی گرفته خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
در میان این گروه ، حسن صباح شخصیتی برجسته ، پیچیده و هم چنین مرد وطن خواهی بود که پس از فتح قلعة الموت ، خط و مشی مسلحانه را برای مبارزه با سلجوقیان به کار گرفت و آدم کشی را به عنوان شیوه ای برای رسیدن به اهداف سیاسی و نظامی اتخاذ کرد.
در این دوران ، آقاخان سوم ، امام اسماعیلیان به عنوان یک سیاست مدار اصلاح طلب از شخصیتی بین المللی برخوردار شد و آقاخان چهارم ، امام کنونی علاوه بر ادامه راه پدر بزرگش ، با بسط شبکه های توسعه اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی به دنبال تحکیم موقعیت خود از طریق تجددگرایی است .
ترور، آخرین حربه سیاست است و استفاده اسماعیلیان از این روش نقش بسیاری در پیش برد اهدافشان داشت ، از آن جا که اسماعیلیان می خواستند زمینه را برای حکومت امام آماده کنند در این مورد هرکه را بر سر راه آنان بود از میان بر می داشتند (هاجسن ، ١٣٧٤: ١٥٠).
وی یک شبکه در توسعه اجتماعی به نام شبکه توسعه آقاخان دارد، امام حاضر جوانان اسماعیلی را تشویق می کند که هدف خود را یک زندگی متعادل دنیوی قرار دهند و به تحصیلات عالی تخصصی روی آورند و در پی کسب کمالات دانشگاهی و علمی باشند، آقاخان چهارم مقدار زیادی از امکانات و منابع خود را صرف ارتقای شناخت بهتر اسلام ، نه تنها به عنوان یک دین ، بلکه به عنوان یک تمدن بزرگ جهانی با سنت های اجتماعی ، فکری و فرهنگی متنوع کرده است ، برنامه آقاخان برای معماری اسلامی که در سال ١٩٧٩در دانشگاه هاروارد (همان دانشگاهی که وی در سال ١٩٥٩در رشته تاریخ اسلام به اخذ لیسانس نایل شد) و در مؤسسه تکنولوژی ماساچوت تأسیس کرد و بر آن بود که معماران و برنامه ریزانی تربیت کند که بتواند نیازهای جوامع جدید مسلمان را برآورده سازد.