چکیده:
برخي از نظريه هاي زبانشناسي امكانات مفيدي را براي تحليلِ متون ادبي پيش مي نهند. يكي از اين نظريه ها، نظريه هليدي و حسن است. در اين نظريه ارتباط معنايي، لفظي، نحوي يا منطقي جمله هاي يك متن «انسجام» ناميده شده است. از اين ديدگاه، انسجام در زبان معيار عواملي دارد كه عبارتند از: دستوري، واژگاني، پيوندي. و هر كدام از اين عوامل دربردارنده ي عوامل جزئي تر هستند. هدف اين مقاله بررسي هر يك از اين عوامل انسجام در مثنوي ويس و رامين فخرالدين اسعد گرگاني است و در انتها، نتيجه نشان مي دهد كه در ميان گونه هاي متنوع انسجام، انسجام واژگاني بخصوص تكرار و تضاد، و انسجام پيوندي بويژه ارتباط اضافي، بيشترين تاثير را در پيوستگي و يكپارچگيِ بيت هاي ويس و رامين به خود اختصاص داده است. از سوي ديگر ساير عوامل انسجامي در سخن فخرالدين به طور محسوس، برجستگي دارد كه مي توان اين موارد را همراه با كوتاهي جمله هاي ويس و رامين از دلايل سادگي و فهم پذيري شعر فخرالدين دانست. روش پژوهش توصيفي است و نتايج با استفاده از تحليل بيت ها، به شيوه كتابخانه اي و سندكاوي بررسي شده اند و هر كدام از عوامل انسجام با ذكر نمونه بيت و بسامد تكرار، مورد بررسي قرار مي گيرد.
خلاصه ماشینی:
"در مثنوی ویس و رامین ، ابتدا ضمایرو سپس ادات اشاره ، کـاربرد بسزایی نسبت به سایر عوامل ارجاعی دارند که غالب ضمایر ارجـاعی، جنبـه ی تفصـیلی و توضیحی و توصیفی دارند؛ به این دلیل که اکثر این ضمایر ارجاعی به رویدادهای عاشقانه - ی به وقوع پیوسته و شخصیت های اصلی داستان ،به ویژه ویس و رامین اشـاره مـیکننـدو شاعر به وسیله ی کاربرد این ضمایر، بدون نیاز به ذکـر دوبـاره ی آن هـا، کـلام خـود رادر کوتاه ترین جمله بیان می کند که بیانگر این مطلب ، حضور ٤٥٠جمله ی کوتاه در میـان ٤٦٢ جمله ی بخش «ده نامه ی ویس به رامین »است که می توان یکی از دلایل این جزیی گویی را کاربرد بسیار ضمایر ارجاعی دانست ؛ برای مثال : چو یادآرم از آن رنجی کـه بــــردم وزآن دردی کــــه از مهـــر تو خوردم یکــی آتــش بــه مغــز مــن درآیــد کــز او جیحــون ز چشــم مــن برآیــد چه مایه سختی و خواری کشیــــدم به فرجـــام ازتــو آن دیدم که دیدم (همان :٢٦٣) همچنین بیش تر ضمایر ارجاعی به شکل صفت ، کاربرد یافته اند که بـه صـحنه پـردازی شاعر یاری میرسانند؛ برای مثـال ، شـاعر در بیـت هـای زیـر بـه وسـیله ی صـفت اشـاره ، چیره دستی خود را در توصیف زیبایی ویس نشان می دهد: درود از من بدان شمشماد آزاد که دارد در میان پوشیــده پولاد درود از من بدان عیار نرگــس که دارد مر مرا از خواب مفلس درود از من بدان ماه دو هفتــه که دارد ماه بخت من گرفتـــه (همان :٢٨٤) ٢."