چکیده:
اين پژوهش به بررسي تاثير جنس و نقش هاي كليشه اي جنسيتي بر الگوهاي دوستي مي پردازد. تعداد 162دانشجوي دختر و 138 دانشجوي پسر از دانشكده هاي دانشگاه تهران مورد مطالعه قرار گرفتند. براي جمع آوري داده ها از نمونه مورد مطالعه از دو پرسشنامه كيفيت دوستي حجازي(Hejaze،1996 ) و پرسشنامه نقش هاي جنسيتي بم (Bem،1981) استفاده گرديد. داده هاي بدست آمده با استفاده از روش هاي آماري آزمون تي براي گروه هاي مستقل، آزمون همبستگي خي دو تجزيه و تحليل گرديد. نتايج پژوهش نشان دادند بين جنس افراد و الگوهاي دوستي ارتباط معناداري وجود دارد به گونه اي كه ميزان رضايت و خود فاش سازي و صميميت در بين زنان بيش تر از مردان است و ميزان اعتماد مردان نسبت به زنان بيش تر است، اما بنظر مي رسد كه ميان كليشه هاي جنسيت و الگوهاي دوستي ارتباط معناداري وجود ندارد. در واقع، كليشه هاي جنسيتي موجود نمي تواند چگونگي الگوهاي دوستي افراد را پيش بيني كند. هم چنين، بين جنس و نقش هاي كليشه اي جنسيتي نيز ارتباط معناداري وجود ندارد.
خلاصه ماشینی:
"بنا بر پژوهش های متعددی که در حیطه تاثیر باورهای جنسیتی بر افکار و احساسات و نوع روابط اجتماعی انجام شده است بنابراین ، آیا می توان گفت که باورهای جنسیتی در ایجاد الگوهای دوستی دو جنس نیز نقش دارند؟ مبانی نظری یکی از مباحثی که در بحث تفاوت زن ومرد باید مورد توجه قرار گیرد، رشد جنسیت می باشد.
در میان داده های جدول مذکور توجه به این مسئله نیز ضروری است که شمار زیادی از پاسخگویان ما در قشر کلیشه ای نامتمایز قرار گرفته اند، این در حالی است که بنا بر نظر بم (١٩٨١,Bem) جوامع در سیر روند رو به جلوی خود در طول زمان رو به سوی دو جنسیتی بودن سوق پیدا می کنند، اما در جامعه مورد پژوهش ما با این که بسیاری از زنان و مردان کلیشه های وابسته به جنس خود را از دست داده اند، اما نتوانسته اند کلیشه های دوجنسیتی را در خود درونی سازند و در واقع گروه بزرگی از افراد با کلیشه های نامتمایز را تشکیل داده اند که اگر بپذیریم کلیشه های جنسیتی عینک هایی هستند که افراد با آنها دنیای خود را نظاره می کنند و آنان را در مواجه با شرایط گوناگون آماده و قابل پیش بینی می کنند، این افراد فاقد این آمادگی و قدرت پیش بینی هستند."