چکیده:
دو پديده پنهان توهم مالي و اقتصاد سايه ارتباط نزديكي با يكديگر دارند، بهطوريكه وجود اقتصاد سايه، امكان ايجاد توهم مالي را براي دولت فراهم ميكند. در توهم مالي، به دليل درك نادرست شهروندان از بار مالياتي، تقاضا براي كالاها و خدمات عمومي و، در نتيجه، هزينههاي دولت افزايش مييابد. در اين مقاله ارتباط بين توهم مالي و اقتصاد سايه در چارچوب الگوي ارتباطات خطي ساختاري (ليزرل)، در اقتصاد ايران طي سالهاي 1391-1357 ش، از لحاظ تجربي مورد بررسي و تحليل قرار گرفته است. نتايج حاصل از تخمين مدل ليزرل نشان ميدهند كه اقتصاد سايه داراي اثر مثبت و معنيداري بر توهم مالي در ايران است؛ اين يافته بيانگر آن است كه وجود يك اقتصاد سايه بزرگ در ايران، رشد مثبتي در توهم مالي به وجود آورده است كه يكي از پيامدهاي آن رشد بدهيهاي دولت ميباشد. علاوه بر اين، مهمترين متغير توضيح دهنده اندازه توهم مالي در ايران بار مالياتي است كه دولت از آن در جهت انحراف ادراك موديان مالياتي استفاده ميكند.
There is a close relationship between fiscal illusion and shadow economy, as the existence of shadow economy provides the possibility of creating the fiscal illusion for the government. In the fiscal illusion, due to taxpayer's misperception of tax burden, public goods and services demand raise which finally leads to the positive growth of government spending. In this paper, the relationship between fiscal illusion and shadow economy has been studied within the framework of Linear Structural Relationship pattern (LISREL) for Iran in the period of 1357 to 1391. The results of the LISREL model estimation show first, shadow economy has a significant and positive effect on fiscal illusion in Iran; this finding indicates that the existence of expanded shadow economy in Iran creates the positive growth in fiscal illusion, which increases governments debt. Second, the tax burden is the most important explanatory variable of fiscal illusion size in Iran that is used by the government in order to create misperception of the taxpayer.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله ارتباط بين توهم مالي و اقتصاد سايه در چارچوب الگوي ارتباطات خطي ساختاري (ليزرل)، در اقتصاد ايران طي سالهاي ١٣٩١- ١٣٥٧ ش، از لحاظ تجربي مورد بررسي و تحليل قرار گرفته است .
در کشورهاي داراي بخش اقتصاد سايۀ بزرگ، وجود نهادهايي ضعيف و محيطي توأم با بي اطميناني نسبت به سياست هاي دولت ، موجب ميشود تا توهّم مالي تنها ابزار در اختيار دولت جهت کاهش فشار بار مالياتي و حجم اقتصاد سايه باشد.
با توجه به ماهّيت پنهان دو متغّير توهّم مالي و اقتصاد سايه اي، مدل تحقيق ، در چارچوب الگوي ارتباطات خطي ساختاري يا ليزرل ١ تصريح و با استفاده از دادههاي اقتصاد ايران ، طي سالهاي ١٣٥٧-١٣٩١ش ، تخمين زده ميشود تا از اين طريق ارتباط تجربي بين توهّم مالي و اقتصاد سايه اي مورد بررسي قرار گيرد.
طبق نتايج حاصل از تخمين مدل، توهّم مالي اثر منفي و معنيدار بر اقتصاد سايه اي در کشورهاي تحت بررسي داشته است ؛ به گونه اي که پنهانسازي بار مالياتي واقعي از طريق توهّم مالي، تلاشهاي دولت را به منظور جلوگيري از فعالّيت هاي اقتصاد سايه اي تشويق ميکند.
در اين خصوص، متغّيرهاي عّلي و پيامد اقتصاد سايه و توهّم مالي معرفي ميشوند؛ دادههاي تحقيق از مرکز آمار ايران، بانک مرکزي ايران و منابع شاخص هاي توسعه جهاني (WDI)١ و نيز مرکز بين المللي سياست هاي عمومي ٢ استخراج شدهاند.
روند اقتصاد سايه و توهم مالي مأخذ: محاسبات تحقيق 32 28 24 20 16 12 8 4 0 0 10 20 30 40 shadow economy نمودار ٢.