چکیده:
پيوند و ارتباط دو سويه ساختار با محتوا در تمامي آثار ارزشمند ادبي، امري انكارناپذير است. توجه و كنكاش در اين مسئله و نيز اثبات چنين ارتباط دوسويه اي، از اهداف مهم مكتب عبدالقاهر جرجاني است كه در نقد جديد نيز فرماليست هاي روسي آن را مطرح كردند و تاكيد بسيار بر آن دارند. قرآن كريم به منزله نقطه اوج و نيز سرآمد آثار ادبي، از اين ويژگي بهره تمام و كمال برده است ازاين رو، تامل و ژرف نگري ويژه اي مي طلبد. در اين نوشتار با بهره گيري از روش توصيفي- تحليلي كوشش شده است، بخش اندكي از زيبايي هاي ساختاري قرآن را با محوريت دو نظريه «نظم» و «آشنايي زدايي» بررسي شود و تاثير سازوكارهاي زباني و جنبه هاي ساختاري بر مضمون و محتوا نشان داده شود. با نظر به هدف مذكور، ابتدا به بررسي نظريه نظم و همانندي هاي موجود ميان اين نظريه با اصل برجسته سازي فرماليست ها مي پردازد، سپس تلاش مي كند با توجه به دو نظريه فوق، ساختارهاي زباني سوره مباركه «ليل» و ارتباط آنها با محتواي اين سوره را تحليل و بررسي كند. سوره مباركه ليل ساختارهاي زباني و موسيقايي هدفمند، منظم و منسجمي دارد. ساختار منظم نحوي و استفاده گسترده از تكنيك تكرار و نيز برجسته سازي به صورت توازن آوايي، واژگاني و نحوي در اين سوره كاملاً مشهود است.
خلاصه ماشینی:
مقصود آنان از فرم و ساخت، قالب ظاهری اثر ادبی نیست؛ بلکه «وزن و قافیه، صامت و مصوت و هجا، صور خیال، صنایع بدیعی، زاویۀ دید، همه از اجزای شکل ادبی هستند، مشروط بر اینکه هر یک از این اجزا در ساخت یا بافت آن اثر نقش داشته باشند و به دریافت زیبایی-شناسانۀ خواننده از متن ادبی کمک کنند» (شمیسا، 1381، ص 156)؛ بنابراین، «فرم و شکل عبارت است از هر عنصری که در ارتباط با دیگر عناصر یک ساختار منسجم بهوجود آورده باشد، بهشرط اینکه هر عنصر، نقش و وظیفهای را در کل نظام همان اثر ایفا کند» (شایگانفر، 1380، ص43)؛ بنابراین بنا به اعتقاد فرمالیستها، ادبیات یک مسأله صرفا زبانی است و خواننده آگاه به مسائل زبانی با ایجاد ارتباط بین صورتهای آوایی واجها، صامتها و مصوتهای بهکار رفته در متن، میتواند جنبههایی از معانی منظور نویسنده و حتی معانی فراتر از نیت نویسنده را نیز دریابد (رک: شمیسا، 1381، ص 147).
اگر آیة مذکور را مستقل و بدون درنظرگرفتن آیات سابق بررسی کنیم، میتوان آن را مشمول نوعی هنجارگریزی معنایی یعنی استعاره یا همان مجاز با علاقه مشابهت بدانیم؛ با این توضیح که آیه را مستقلا بررسی کنیم و بدون توجه به افعال پیشین و زمان آنها، صرفا با در نظرگرفتن فعل «أنذرتکم» در سیاق آیه، بگوییم «أنذرتکم» مجاز از «أنذرکم» است و انذار در زمان حال به انذار در زمان ماضی تشبیه شده و مستعارمنه (انذار در زمان گذشته) برای حال، به عاریه گرفته شده است و جامع میان این دو، تحقق وقوع است و استعاره از نوع تصریحیه تبعیه است.