چکیده:
یکی از دو گرایش عمده جریان تشیع، گرایشی است که از آن به عنوان گرایش تشیع اصولی یاد میشود و نقطه مقابل آن نیز گرایشی است که به احادیث و اخبار موجود در منابع شیعی نگاهی ویژه دارد. گرایش اصولی توسط عالمان شیعی بغداد در قرن چهارم و پنجم مانند شیخ مفید، سیدمرتضی و شیخ طوسی پایه گذاری شد و توسط شاگردان اینان به فلات ایران انتقال یافت و تحت تأثیر زمان و مکان تحولاتی را هم تجربه نمود و جریانی به وجود آورد که از آن با عنوان تشیع اعتدالی یاد گردیده است. این جریان در آثار مختلف علمی و ادبی و از جمله تفاسیر شیعی قرآن بازتاب یافت. دوتفسیر مجمع البیان و روض الجنان مهمترین نمونههای تفسیری از این دست میباشند. مهمترین ویژگیهای این دو تفسیر توجه به تفسیر ظاهر و دوری از تأویل گرایی و نزدیکی بیشتر با دیدگاههای تفسیری و اعتقادی جریان دیگر جهان اسلام ـ اهل سنت ـ میباشد. نوشتار حاضر درصدد معرفی این جریان و نشان دادن جلوههایی از آن در دو تفسیر یادشده میباشد.
خلاصه ماشینی:
فصلنامه علمي ـ پژوهشي «تحقيقات علوم قرآن و حديث » دانشگاه الزهرا(س) سال سيزدهم ، شماره ٤، زمستان ١٣٩٥، پياپي ٣٢ تشيع اعتدالي و بازتاب آن در تفسير شيعي 1 مرتضي ايرواني نجفي 2 محمدحسن شاطري احمدآبادي تاريخ دريافت :١٣٩٤/٠٨/١٥ تاريخ تصويب : ١٣٩٥/٠٨/٠١ چکيده يکي از دو گرايش عمده جريان تشيع ، گرايشي اسـت کـه از آن بـه عنوان گرايش تشيع اصولي ياد مي شود و نقطه مقابل آن نيز گرايشي است که به احاديـث و اخبـار موجـود در منـابع شـيعي نگـاهي ويـژه دارد.
چند نمونه از اين آيات شريفه : ١ـ آيه شـريفه «الم ذلـک الکتـاب لا ريـپ وفيـه هـدٍّي للمتقـين » (البقـره : ١)، در تفسـير تبيـان ، / / / / / / مجمع البيان و روض الجنان مراد از کتاب ، قرآن بيان گرديده است (طوسي ، ١٤٣١ق ، ج١، ص٥٢؛ رازي ، ١٣٦٦ش ، ج١، ص٩٨؛ طبرسي ، ١٤١٥ق ، ج١، ص٨١) اما بـر اسـاس روايتـي در تفسير قمي مراد از کتاب ، به علي «ع » تأويل گرديده است .
عبدالجليل در برابر رواياتي کـه نويسـنده «فضـائح الـروافض » از منـابع شـيعي ذکـر کرده و تفسير باطني آيات قرآن را در پي دارد و تقريبا تمام آنها از مقوله جـري و تطبيـق و نيز دربردارنده فضايلي ويژه براي امام علي «ع » و اهل بيت «ع » يا وارد کردن طعن بـر خلفـاي سه گانه مي باشد، گاه اين روايت ها را نمي پذيرد و ورود آنهـا در کتـب عالمـان و محـدثان شيعي را از جهت پذيرش صد در صدي آنها نمي داند بلکه روش کـار محـدثان را همچـون غواص مي داند که هرچه به دستشان برسد از حديث معتبر و ضـعيف در کتـاب خـود ذکـر مي کنند.