چکیده:
هدف اصلی این مقاله، بررسی مقایسهای مفهوم امنیت در مکاتب متأخر امنیتی است. در واقع، مکاتب جدید امنیتی همچون مکتب انگلیسی، کپنهاگ، ولز، پاریس و پسااستعماری، واجد این مداقه در مقوله امنیت هستند. بر این اساس، نویسنده مبنای مقایسه مکاتب را بر معیار «مرجع امنیت» قرار داده و بر این مبنا به مقایسه هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی این مکاتب در حوزه امنیت پرداخته است. مطابق فرضیه مقاله و در مقام مقایسه، مرجع امنیت، به ترتیب در مکتب انگلیسی، «فرد/ دولت»؛ در مکتب ولز، «فرد/ مردم»؛ در مکتب کپنهاگ، «دولت/ اجتماع»؛ در مکتب پاریس، «جامعه یا اجتماع سیاسی» و در پسااستعمارگرایی، «فرودستان جنوبی» هستند.
The paper aims at studying the concept of security according to the latest security schools. Indeed، the latest security schools، namely، the English School، the Copenhagen School، the Paris School، the Wales School and the Post-Colonial School are those schools of security that fall in this category. In this way، the author studies “the reference of security” based on the said schools and consequently he compares those schools’ ontology، epistemology and methodology. As findings of the study reveals the reference of security is different to those schools and for each of them are as follows: the English School، individual/ state; the Wales School، individual/ people; the Copenhagen School، state/ community; the Paris School، society or political community; and finally، the Post-Colonial School، the southern subordinates
خلاصه ماشینی:
این پدیده به عنوان رشته مطالعاتی در سیر فکری واقع گرایی گسترش یافته ، نظریه ای که تهدید واقعی را عامـل نظـامی و موضـوع آن را دولت ، یعنی تنها کنش گر اصلی در سیاست بین الملل تلقـی مـیکنـد و بـر تناسـب مسـتقیم بـین تواناییهای نظامی و منابع و ظهور تهدید تأکید دارد.
ایده مطروحه و مقبول در دهه ١٩٩٠، ایجاد تحول و دگرگونی در مفهوم امنیت و بـه بیـان دیگر، توسعه این مفهوم است که به اشکال مختلفی پدیدار شده است : بسـط مفهـوم از امنیـت ملت ها به امنیت اشخاص و گروه ها، گسترش مفهوم از امنیت کشورها بـه سـوی امنیـت نظـام بین الملل و در واقع ، محیطی فراملی، مطرح شـدن مفـاهیمی چـون امنیـت سیاسـی، اقتصـادی، اجتماعی، زیست محیطی و انسانی در کنار امنیت نظامی و در نهایت ، توسعه مسـئولیت سیاسـی برای تضمین امنیت که علاوه بر دولت های ملی به سمت نهادهای بـین المللـی، حکومـت هـای منطقه ای و محلی گسترش یافته است (٥٥ :١٩٩٥ ,Rothschild).
از میان سه مکتب پاریس ، کپنهاگ و ابریستویت ، مطالعات امنیتـی انتقادی، مکتبی است که به طور مشخص ، جنبش گسترده و در حال ظهور در بسـیاری از آثـار اروپایی امنیت و مشخصا فراسوی آن بوده اسـت .
در این رابطه ، مطالعات امنیتی انتقادی گاهی اوقات درباب مفهوم امنیت و تهدیدات ، به طور نسبی عمل گرا شده و حتی در دستور العمل های سیاسی خود به پژوهش های انتقادی صلح گالتونـگ در دهه ١٩٧٠م در اروپای شمالی و اسکاندیناوی نزدیک شده است (٤٠-٣٢١ :٢٠٠٣ ,Smith).