چکیده:
رابطه وحیانی خدا با بشر حقیقتی شهودی است که فقط برای کسی که آن را دریافت میکند معلوم است. تحقیق در این حقیقت شهودی برای ما، مستلزم مراجعه به مجموعه قراینی است که از آیات و روایات به دست میآید. تتبع حاضر میکوشد نشان دهد که نزدیکترین معنا برای تکلیم الهی این است که «کلام الهی همان رابطه کلامی» است. این پژوهش برای توضیح این معنا، از روش معناشناسی شناختی بهره میجوید و تبیین خود را با تکیه بر دو الگوی ارتباط شناختی و استعاره مفهومی به انجام میرساند. الگوی ارتباط شناختی ویژگیهای ارتباط کلامی را برای ما مشخص میکند و الگوی استعاره مفهومی راه ما را به معارف دینی که خصلتی استعاری دارند، باز میکند. ترسیم نگاشت بین قلمرو ارتباط کلامی با قلمرو تکلیم الهی به ما نشان میدهد که مشابهتهای بسیاری را میتوان بین این دو قلمرو کشف کرد و برای آن، مویدهایی از قرآن و روایات فراهم نمود. نتیجه این کاوش به سه اصل منجر میشود: نخست اینکه بین خدا و انسان رابطه کلامی وجود دارد؛ دوم آنکه این ارتباط حقیقی است و انتزاعی نیست و نهایتا آنکه رابطه کلامی خدا با بشر از جنس افعال گفتاری است.
The revealed realation to Gog is intuitive truth that is known only for receiver of it. Inquiry about this intuitive truth for me، requires refer to companions that obtaine from verses and hadith (the Quran and Traditions). This article attempt to maintain the closest meaning for Taklym(To Speak) God is "the Word of God as relationship Kalam '. here is used from method of cognitive semantic for consider this meaning and It's explanation according to two pattern of cognitive realation and conceptual metaphor. The pattern of cognitive realation define the features of verbal communication for us and the pattern of conceptual metaphor oppen our path to the Religious theories that possessing metaphorical feature. Outlined the mapping between the realm of verbal communication with the realm of the Divine Taklym shows us that there are many similarities between the two realms that can be discovered، and provided to the confirmations of the Quran and Traditions. As a result of this exploration leads to three important principles in God Taklym: First، there is the verbal communication between God and man; second، this communication is real and not abstract; and finally، the verbal communication with God is the kind of speech acts.
خلاصه ماشینی:
یکی از نگاشتهایی که هم در ارتباط انسانها با یکدیگر و هم در ارتباط خدا و بشر میتوان ملاحظه نمود، نگاشت «موجودیت» است؛ یعنی همانگونهکه بین ابنای بشر حقیقتی به نام «ارتباط کلامی» وجود دارد که در این ارتباط افراد با هم به طور زنده و شفاهی گفتوگو و پیامهای خود را به یکدیگر منتقل میکنند، بین خدا با بشر نیز ارتباط کلامی برقرار شده است.
وحی ارتباط کلامی و زندهای است که خدا آن را با نشانههایی تولید و در قالب کدهای ارتباط وحیانی که نمادهایی از زبان عربی است، برای بنده خود ارسال میکند: «وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها» (شوری: 7) و پیامبر که مورد خطاب خداست، وحی را عیناً دریافت و بدون هیچ دخالت و بازسازی آن را به مردم ابلاغ میکند: «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى» (نجم: 4).
ترکیب صحیح کدهای وحیانی و نحوه ارائه پیام که برای پیامبر و امت او قابل فهم و دریافت بوده است و نیز محتوای پیام وحی که محتوایی مربوط به عالم انسانهاست، موجب برقراری ارتباط کلامی میان خدا و پیامبرش شده است.
در این آیه خدای متعال در پاسخ به اعتراض آنها به دو امر اشاره میکند که نشان میدهد ارتباط خدا با پیامبر ارتباط پیامی نیست، آنگونهکه آنها میپنداشتند؛ یعنی قرآن را در قالب یک پیام از قبل تعیینشده بر او ارسال کند، بلکه ارتباط وحیانی او با پیامبر ارتباطی کلامی است.