چکیده:
ژانر جنايي/كارآگاهي يكي از ژانرهاي ادبي اي است كه مي توان پيدايش آن را به
گفتمان مدرن نسبت داده، از ارتباط اين دو با يكديگر سخن گفت چرا كه ميان
عناصر اصلي داستان هاي جنايي/كارآگاهي (كارآگاه، توجه به جزئيات و ...) با
گفتمان مدرن و نظام معرفت شناسي آن ، تجربه گرايي (پوزيتيويسم )، ارتباط
معناداري وجود دارد تا آنجا كه م يتوان اين ژانر ادبي و عناصر آن را انعكاس
دهندة گفتمان مدرن و نظام معرفت شناختي آن، تجربه گرايي، دانست.
اما نبايد ارتباط اين دو (ژانر جنايي/كارآگاهي و گفتمان مدرن و نظام معرفت
شناختي آن يعني تجربه گرايي ) را ارتباطي يكسويه دانست؛ اگر با ديدي
تبارشناسانه به ارتباط اين دو بنگريم، خواهيم ديد كه ژانر جنايي /كارآگاهي كه
خود محصول مدرنيته و نظام معرفت شناسي آن است با القاء اين باور كه تنها راه
رسيدن به حقيقت (شناسايي مجرم) استفاده و كاربست روش هاي تجربه گرايي
است، به طرد ساير نظام هاي معرفت شناختي رقيب پرداخته، سبب استيلا و سلطة
گفتمان مدرن و نظام معرفت شناختي آن مي شود. به تعبيري ديگر تبارشناسي ژانر
جنايي/كارآگاهي خبر از پيوندي ناگسستني ميان قدرت و ژانرهاي ادبي م يدهد.
خلاصه ماشینی:
"اما نباید ارتباط این دو (ژانر جنایی /کارآگاهی و گفتمان مدرن و نظـام معرفـت شناختی آن یعنـی تجربـه گرایـی ) را ارتبـاطی یکسـویه دانسـت ؛ اگـر بـا دیـدی تبارشناسانه به ارتباط این دو بنگریم ، خواهیم دید که ژانر جنـایی /کارآگـاهی ـ کـه خود محصول مدرنیته و نظام معرفت شناسی آن است ـ با القاء این باور که تنها راه رسیدن به حقیقت (شناسایی مجرم ) استفاده و کاربست روش هـای تجربـه گرایـی است ، به طرد سایر نظام های معرفت شناختی رقیب پرداخته ، سبب استیلا و سـلطة گفتمان مدرن و نظام معرفت شناختی آن می شود.
اما نباید ارتباط این دو (ژانر جنایی /کارآگاهی و گفتمان مدرن و نظام معرفـت شـناختی آن یعنی تجربه گرایی ) را ارتباطی یکسویه دانست ؛ اگر با دیدی تبارشناسانه به ارتباط این دو بنگریم ، خواهیم دید که ژانر جنایی /کارآگاهی ـ که خود محصول مدرنیته و نظـام معرفـت شناسی آن است ـ با القاء این باور که تنها راه رسیدن به حقیقت (شناسایی مجرم ) استفاده و کاربست روش های تجربه گرایانه است ، به طرد سـایر نظـام هـای معرفـت شـناختی رقیـب پرداخته ، سبب استیلا و سلطة گفتمان مدرن و نظام معرفت شناختی آن می شود."