چکیده:
هر چند ملاصدرا - در منطق - متأثر از دیدگاههای حکمت سینوی است؛ اما نوآوریهایی در منطق دارد که بهحق میتوان منطق او را منطق صدرایی قلمداد کرد. ملاصدرا علاوه بر آن که در دو بخش تعریف و استدلال، نظرات ابتکاریای دارد، در رابطه با علم منطق بهعنوان یک مجموعه در کنار علوم بشری دیگر و نیز در مباحث مقدماتی آن، صاحب رأی است. ملاصدرا بر اساس تقسیم علوم حقیقی به حکمت نظری و حکمت عملی، علم منطق را مندرج در حکمت نظری کرده و آن را از شاخههای فلسفة اولی بهشمار میآورده است، هرچند از نظر او - به معیار تقسیم دیگر - و به اعتبار متعلق علم، علم منطق مندرج در علوم عملی است، نه حکمت عملی. در این نوشتار به برخی موشکافیها، آرا و نوآوریهای ملاصدرا در مباحث مقدماتی منطق، اشاره میشود.
خلاصه ماشینی:
از نظر ملاصدرا، این پاسخ در غایت سستی و سفاهت است؛ زیرا اولاً، بحث در تحصیل معنا و مفهوم تصدیق است و تقسیم در حقیقت از باب تعریفها و اقوال شارحه است، در حالیکه محال است که افراد یکی از دو قسم را - چه بهعنوان شرط و چه بهعنوان جزء - در ماهیت و در قول شارحِ قسم دیگر اعتبار کنند.
اگر تصدیق امر بسیطی است که جزء و شرط آن تصور نیست، پس چگونه میتوان به مجموعهای از اجزای قضیه که متعلق حکم و تصدیق است، علم پیدا کرد؟ مگر ممکن است به «قضیة زید قائم است» علم داشت، ولی تصوری از زید، قیام و نسبت حکمیه نداشت؟ از نظر ملاصدرا که مدعی است این نظر از کلام محققین استفاده میشود، علم(حصول صورت شیء در عقل) یا تصوری است که حکم نیست و یا تصوری است که عین حکم (بهمعنای انکشاف تصدیقی) است یا تصوری است که مستلزم حکم (بهمعنای اذعان بعد از انکشاف) است و تصور دوم که عین حکم یا مستلزم حکم است، تصدیق نامیده میشود.
مقصود محققین از معیّت این نیست که هر یک از دو همراه در عقل وجودی غیر از وجود دیگر دارد تا یکی از آن دو شرط یا جزء دیگری باشد و دیگری مشروط به آن یا مرکب از آن باشد، بلکه مقصود از معیّت میان تصور و حکم در تحلیل ذهن است.