چکیده:
در دهه های اخیر، توسعه شهرهای کوچک از طریق فرایند تبدیل روستاها به شهر همواره یکی از سیاست های عمده در امر برنامه ریزی کشورهای در حال توسعه از جمله ایران مدنظر بوده است . چون توسعه این استراتژی تاثیر بسزایی در بهبود کیفیت زندگی در نواحی روستاها، توزیع متعال جمعیت ، امکانات و سرمایه ، کاهش مهاجرت به شهرهای بزرگ ، افزایش مشارکت روستائیان و توسعه اشتغال در روستائیان دارد. پژوهش حاضر با هدف ، تعیین مرکز یا مراکز روستا- شهری در حوزه ی شهرستان خرم آباد با بررسی روستاهای با جمعیت بالای ٢٠٠٠ نفر، در قالب ٧١ شاخص به تفکیک شاخص های اقتصادی، اجتماعی، مسکن - کالبدی، زیربنایی و ارتباطی، بهداشتی- درمانی، مدیریتی و شاخص های کشاورزی تدوین شده است . در این پژوهش از روش تحلیلی- توصیفی در قالب روش تاکسونومی، روش موریس ، روش ضریب پراکندگی، روش تعداد گره های ارتباطی و روش مجموع حداقل فواصل ، استفاده شده است . یافته ها حاکی از ان است که روستای دارایی از لحاظ امکانات و خدمات از برتری بیشتری نسبت به سایر روستاها دارد ولی روستای بهرامی بر اساس دو مدل موریس و تعداد گره های ارتباطی در رتبه های اول در بین روستاهای مورد مطالعه قرار دارد و می تواند به عنوان مرکز روستا- شهری تعیین شود. همچنین یافته ها بر اساس ضریب پراکندگی بیانگر عدم تعادل شاخص نرخ باسوادی در بین روستاها و از سوی دیگر شاخص اموزشی و اینترنت بیانگر تعادل در سطح روستاها میباشد.
خلاصه ماشینی:
"یافته ها حاکی از ان است که روستای دارایی از لحاظ امکانات و خدمات از برتری بیشتری نسبت به سایر روستاها دارد ولی روستای بهرامی بر اساس دو مدل موریس و تعداد گره های ارتباطی در رتبه های اول در بین روستاهای مورد مطالعه قرار دارد و می تواند به عنوان مرکز روستا- شهری تعیین شود.
از سوی دیگر برای جلوگیری از مهاجرت های بیرویه روستائیان به دلایل نبود فرصت های شغلی به خصوص مشاغل غیر زراعی، میزان کم درآمد، توزیع نامتعادل خدمات ، تسهیلات ، امکانات و سرمایه ، نیاز به ارائه راه حلی مناسب میباشد، بدین منظور یکی از روش های مطرح که بر اساس مطالعات گذشته به عنوان راه حلی مؤثر توانسته برای تأمین نیازمندیهای روستاییان ، توسعه مناطق روستایی و جلوگیری از مهاجرت های بیرویه آنها عمل نماید، تعیین مراکز روستا- شهری از طریق شناخت مکان های مستعد خدماتی است ، که با هدف بهبود کیفیت و استانداردهای زندگی در نواحی روستایی، کاهش مهاجرت به شهرهای بزرگ انجام گرفته است (٢٠١٠٣٤,etal &Rezvani )و این راهبرد که مبتنی بر دیدگاه توسعه از پایین به بالاست ، میتواند در جهت اهداف توسعه شهری، روستایی، منطقه ای و ملی مطرح شود و در سیاست گذاریها و برنامه ریزیهای کشورها به ویژه کشورهای در حال توسعه مورد توجه و عنایت قرار گیرد (١٥٠ :٢٠٠٤,Ghadermazi) بنابرین لازم است که این مراکز و سکونتگاه های کوچک در جهت تحقق اهداف سیاست تعادل در توزیع جمعیت و توسعه مناطق به وجود آید (٢ :٢٠٠٩,Rezaei and Taghvaei)."