چکیده:
صلاحيت هاي حرفه اي معلمان در هزاره سوم، آن دسته از مهارت ها و دانش هاست كه به معلمان كمك مي كند تا در فرايند تدريس با داشتن ورودي هاي مشخص نتايج مشخص به دست بياورند. در واقع پرداختن به اين صلاحيت ها، تضمين خروجي هاي مورد انتظار فرايند تدريس (كيفيت تدريس) از يك سو و صحت فرايند آن (تدريس خوب) از سوي ديگر است. بنابراين دسته بندي و پرداختن به همه ابعاد تدريس در اين مهم واجب است؛ اما افراط در ايجاد شاخ و برگ هاي جديد به مهارت ها به نظر مي رسد علاوه بر ايجاد فضاي ابهام، معلمي را به حرفه اي دست نيافتني تبديل خواهد كرد.در اين مقاله، نگارندگان با كمك روش توصيفي- تحليلي به بررسي دو نظريه، يكي«نظريه انواع دانش معلمي» شولمن كه از مهم ترين اركان صلاحيت هاي حرفه اي معلمان است، و ديگري «نظريه خبرگي» در تدريس آيزنر پرداخته اند و بدين موضوع مي پردازند كه تا چه ميزان دسته بندي هاي موجود قابل اعتماد و دقيق است. به نظر مي رسد آنچه مدنظر انديشمندان اين حوزه بوده رسيدن به نوعي خبرگي در معلمي است؛ اما بايد توجه داشت كه بدون دست يافتن به مبناي درست تقسيم بندي انواع دانش بعيد است كه اين موضوع محقق شود.در پايان، ضمن مقايسه تحليلي دامنه اين دانش ها با مفهوم خبرگي از يك سو و صلاحيت هاي فرايند تدريس و يك سيستم خبره از سوي ديگر، سعي بر آن بوده است تا بر اساس تحليلي نو مبتني بر توصيفات پيشين، تقسيم بندي صحيح تري از انواع دانش معلمي به دست آيد تا هم مبناي صحيح تقسيم بندي انواع دانش معلمي مشخص شود و هم تعريف درستي از مفاهيمي همچون فناوري آموزشي و خبرگي به دست آيد.
خلاصه ماشینی:
"ســؤال دوم : منظور از خبرگی در تدریس چیســت ؟ (از طریق توصیف نظریۀ فلدمن ٣ و آیزنر و نگاهی بر تعاریف رایج خبرگی در مبحث سیستم های خبره ) سؤال سوم : چه ارتباطی میان آنچه شولمن با عنوان دانش محتوایی تربیتی معرفی کرده است و آنچه آیزنــر و دیگران تحت عنوان نظریه خبرگی ارائه داده اند وجود دارد؟ (این ســؤال از طریق تحلیل یافته های توصیفی دو نظریه مذکور ممکن شده است .
یکی از دغدغه های موجود این اســت که آیا دانش محتوای تربیتی بر فرض وجود، می تواند دایرة معــارف و اطلاعاتی را در خود جای دهد که دانش هایی چون پداگوژی و یا دانش فناورانه آن ها را در خود جای نداده اند و بعضا تاریخی را به قدمت تاریخ تعلیم وتربیت در خود محفوظ دارند؟ بنابراین به نظر می رسد بیشتر باید در مورد این دانش جست وجو کرد و از این منظر لزوم تفکیک چنین دانشی از دانش های قبلی را توضیح داد یا در غیر این صورت ســؤال این است که به راستی می توان این دانش را جزئی از انواع دانش دیگر طبقه بندی کرد؟ در این مجال ، از جمله مفاهیم رایج در ادبیات صلاحیت های معلمی می توان به «خبرگی » اشاره نمود که مفهومی جدید نیســت اما به نظر می رســد در فهم دیدگاه شولمن و شاگردانش بسیار حائز اهمیت باشــد؛ چراکه در نگاه موشکافانه تر ریشه های مشترک این نظریات نمایان خواهد شد."