چکیده:
بيماري و مرگ و مير بر اثر بيماري هاي واگيردار و ناشناخته يكي از واقعيت هاي اجتماعي دوره قاجار محسوب مي شود. ادراك ابتدايي انسان پيشامدرن از بدن و زمينه هاي زيستي ابتلا به بيماري ها ريشه در باورهاي عاميانه مردمان و منعكس كننده بخشي ساختار اجتماعي و فرهنگي جامعه آن روز بود. مقاله حاضر به بررسي باورهاي عاميانه و كنش هاي متعاقب آن در مواجهه با بيماري ها بعنوان واقعيت اجتماعي پرداخته و درصدد پاسخ گويي به اين دو پرسش است: باورهاي عاميانه درباره علل وقوع بيماريها در اين دوره چه بودند؟ چه راهكارهايي جهت بهبود و درمان بر حسب باورهاي عاميانه تجويز مي شد ؟ مطالعه اسنادي منابع تاريخي و تحليل نظري يافته هاي مستخرج از منابع نشان مي دهد باورهاي عاميانه نقش مهمي در حفظ سلامت چه از باب بروز بيماري و چه درمان داشته است. در نزد عموم طرق تامين درمان و سلامت در اشكالي چون رجوع به طب سنتي و بهره گيري از شيوه هاي درماني معمول بود. انتساب بيماري به امور ماور الطبيعه راه هاي حمل اوراد و طلسم ها را بعنوان روش هاي درمان ديده مي شد و همچنين برخورداري از انرژي هاي افراد و اشيا مقدس به نيت شفابخشي اين امور گوياي نبود امكانات، عدم شناخت ساختار بدن در مواجهه با بيماري هاي عفوني پيچيدگي هاي بيماري در اعضاي درگير از يكسو و تلاش براي جلوگيري از وخامت احوال و حفظ بقا بود.
Sickness and death as a result of contagious and unknown diseases were the social realities of Qajar era. Pre-modern perceptions of peopleof human body and biological causes of diseases had a root in people conventional beliefs and were thus reflective of socio-cultural structure of the society of that time. The present study treats the common beliefs of the people and their related actions concerning diseases as part of social realities, and attempts to examine what these common beliefs of this era concerning the causes of diseases were and what solutions were prescribed for curing diseases accordingly. Analysis of historical documents and theoretical interpretation of the findings reveal that common beliefs played an important role in preserving health both with regard to disease causes and cures. Based on common beliefs, health and treatment were provided through reference to traditional medicine and common curing methods. By attributing diseases to metaphysical issues, people made use of magic and talisman as treatment. Moreover, taking advantage of the energy of individuals and holy objects for healing purposes suggests lack of facilities, lack of recognition of body structure in confronting infectious diseases and the complexities of diseases afflicting body organs on the one hand, and attempts for prevention of condition deterioration and maintainingsurvival on the other hand.
خلاصه ماشینی:
مقالـة حاضر باورهای عامیانه و کنش های متعاقب آن در مواجهه با بیماری هـا بـه منزلـة واقعیت اجتماعی را بررسی کرده و درصدد پاسخ گویی به این دو پرسـش اسـت : باورهای عامیانه دربارة علل وقوع بیماری ها در این دوره چه بود؟ چه راه کارهایی برای بهبود و درمان برحسب باورهای عامیانه تجویز می شد؟ مطالعة اسنادی منابع تاریخی و تحلیل نظـری یافتـه هـای مسـتخرج از منـابع نشان می دهد باورهای عامیانه نقش مهمی در حفـظ سـلامت چـه از بـاب بـروز بیماری و چه درمان داشته است .
در نهایت ، در این پژوهش بـا پذیرش باورهای عامیانه به منزلة منابع تجربی شناخت انسان دورة قاجار در پی آن ایم تـا بـا مطالعة اسنادی متون و تحلیل منابع تـاریخی اعـم از کتـب ، خـاطرات ، زنـدگی نامـه هـا، و سفرنامه ها به پرسش های اساسی زیر پاسخ دهیم : باورهای عامیانه تا چه اندازه بـر سـاحت سلامت کنش گران دورة قاجار سایه افکنده بود؟ این باورها دربارة علل وقوع بیماری هـا در دورة قاجار چه بوده است ؟ چه راه کارهایی برای بهبود و درمان برحسب باورهـای عامیانـه تجویز می شده است ؟ ٢.
این امر حتی در تنگناهای حیات که بیمار با مرگ و زندگی دست وپنجه نـرم مـی کـرده هم چنان در قالب برخی عقاید ناصواب شبه مذهبی مستولی بوده است : طفل در اثر تب شدید مالاریا بسیار ضعیف شده بود، چون خود نیز مدتی به ایـن بیمـاری دچار شده بودم ، به مادر طفل وعده دادم که مقداری دارو برایش بفرستم و طرز مصرف آن را نیز به او یاد دادم .