چکیده:
هنر به نحو سنتی یکی از «مسائل اساسی پدیدارشناسی» بوده است؛ ازاینرو میتوان از آن بهعنوان معیاری برای مقایسه دو نوع پدیدارشناسی استفاده کرد؛ بدین ترتیب کار ما، مقایسه دو رویکرد پدیدارشناسانه با معیار زیباییشناسی است. ما با بررسی نگاه مارتین هیدگر به یک اثر هنری (معبد یونانی) و مقایسه آن با تحلیلی که هانری کربن از یک بنای اسلامی (کعبه) ارائه میکند، برخی از قرابتها و تفاوتهای این دو نوع پدیدارشناسی را نشان دادهایم؛ پس از آن دریافتیم که پدیدارشناسی کربنی به نحوی از سنت پدیدارشناسی فاصله دارد، که تنها آن را به معنای دیگر میتوان پدیدارشناسی نامید؛ و رویکرد کربنی بیش از آنکه حاکی از پدیدارشناسی سنتی باشد، رویکرد حکمی اسلامی را بازتولید میکند.
خلاصه ماشینی:
بررسی تطبیقی تحلیل هیدگر از معبد یونانی و تحلیل هانری کربن از کعبه 1 سید رحمان مرتضوی باباحیدری * 2 امیر نصری ** چکیده هنر به نحو سنتی یکی از «مسائل اساسی پدیدارشناسی» بوده است؛ ازاینرو میتوان از آن بهعنوان معیاری برای مقایسه دو نوع پدیدارشناسی استفاده کرد؛ بدین ترتیب کار ما، مقایسه دو رویکرد پدیدارشناسانه با معیار زیباییشناسی است.
ما با بررسی نگاه مارتین هیدگر به یک اثر هنری (معبد یونانی) و مقایسه آن با تحلیلی که هانری کربن از یک بنای اسلامی (کعبه) ارائه میکند، برخی از قرابتها و تفاوتهای این دو نوع پدیدارشناسی را نشان دادهایم؛ پس از آن دریافتیم که پدیدارشناسی کربنی به نحوی از سنت پدیدارشناسی فاصله دارد، که تنها آن را به معنای دیگر میتوان پدیدارشناسی نامید؛ و رویکرد کربنی بیش از آنکه حاکی از پدیدارشناسی سنتی باشد، رویکرد حکمی اسلامی را بازتولید میکند.
در این راستا مقایسه تحلیلهای آثاری در حوزه معماری مقدس، یعنی معبد یونانی و کعبه توسط هیدگر و کربن/ قاضی سعید قمی، میتواند بازنمای بخش قابلتوجهی از تفاوتها و شباهتهای پدیدارشناسی هیدگر و کربنی باشد؛ اهمیت این امر وقتی دوچندان میشود که با سید جواد طباطبایی در مقدمه «فلسفه ایرانی و فلسفه تطبیقی» همداستان شویم که کربن در تلاش است تا پدیدارشناسی خود را به نحوی در مقام ادامه حکمت اسلامی معرفی کند (کربن،1392: 15).