چکیده:
هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مرتبط با اعتماد اجتماعی دبیران، در مقاطع تحصیلی دوره اول و دوم متوسطه شهرستان سلماس در سال تحصیلی 94 – 1393 میباشد. روش تحقیق پیمایشی و جامعه آماری کلیه دبیران آموزش و پرورش شهرستان سلماس انتخاب شده است. جامعه آماری 250 نفری با استفاده از فرمول کوکران تحقیق شامل 147 زن و 103 مرد از بین دبیران آموزش و پرورش شهرستان سلماس که به روش تصادفی خوشهای (محلات سلماس، مغانجوق و سیلاب) انتخاب شدهاند، میباشد. اعتبار ابزار اندازهگیری از نوع صوری و پایایی پرسشنامه نیز با آلفای کرونباخ در برنامه SPSS محاسبه شد. اطلاعات نهایی در سطح توصیفی با فراوانی، درصد و نمودار و بعد استنباطی با آزمونهای تحلیل واریانس، پیرسون و آزمون Tتحلیل شد. یافتههای تحقیق نشان میدهد که بین متغیرهای مستقل (دینداری، احساس امنیت، دگرخواهی، رضایت شغلی، پایگاه اجتماعی و سنتگرایی) با میزان اعتماد اجتماعی دبیران رابطه معنیدار و مستقیم وجود دارد و بین متغیرهای زمینهای (تحصیلات، رشته تدریس، محل تدریس و جنسیت) با اعتماد اجتماعی رابطه معکوس وجود دارد.
The purpose of this study is to examine cultural and social factors associated with teachers’ social confidence levels in the first year high school in Salmas city is 1393-94 educational years. The population of the study is all searchers ion Salmas, and the sample size using Cochran formula is 147 males and 103 females who were selected by cluster random sampling. The validity of the questionnaire is of face validity type and its reliability was estimated by Cronbach alpha. The final data in descriptive level were analyzed by frequency, percentage and diagram and in inferential level were analyzed using variance, Pearson and T test. The findings show that, there is a direct and meaningful relationship between independent variables of (Religious beliefs, social security, Traditionalism, Social status, Altruism) with teachers’ social trust. Also, there is a reverse relationship between background variables of (education, field of teaching, teaching location and gender) social confidence.
خلاصه ماشینی:
"خانواده کانون مهر و محبت و تامین کننده احساس امنیت و آرامش خاطر اعضای خود است، پس ازخانواده، گروههای خویشاوندی و دوستان هرکدام نقش مشابهی دراین زمینه دارند این نتیجه با نظر هورتون کولی جامعهشناس آمریکایی همخوانی دارد و به همین خاطر هم وی اصطلاح گروههای نخستین را برای سه گروه یاد شده و گروههای مشابه آن به کار برده و برای این دسته از گروهها صفات مشترکی نظیر وفاداری، پیوستگی عاطفی، همکاری نزدیک و روابط دوستانه قائل شد، این نتیجه همچنین نظر پیتر زتومکا را که، کمترین شعاع اعتماد را متعلق به اعضای خانواده دانسته و آن را آکنده از بیشترین صمیمیت و نزدیکی میداند تایید میکند، ازدیدگاه مکتب تبادلاجتماعی و نظریات جورج هومنز و پیتر بلاو هم دراین مورد عنوان میکندکه، مبادله اجتماعی برخلاف مبادله اقتصادی بین افراد اعتماد به وجود میآورد و همین اعتماد در سطح خرد باعث دوستی و صمیمیت افراد با یکدیگر میشود و در سطح کلان موجب انسجام و اعتماد اجتماعی در جامعه میگردد، چنان که نتایج به دست آمده از تحقیقات لیندا بکر و شارعپور موید این تحقیق میباشد.
نتایج تحقیق نشان داد که، بین طبقه اجتماعی و اطمینان به نهادها، اطمینان به اقشار و اصناف، مولفه اعتماد اجتماعی و همچنین شاخص کلی اعتماد تفاوت معنیداری وجود دارد؛ به طوری که میزان اعتماد اجتماعی در مجموع در معلمان طبقات بالا و متوسط بیشتر از معلمان طبقات پایین میباشد، بنابراین پیشنهاد میشود که در جهت ارتقاء اعتماد اجتماعی معلمان طبقات پایین، نخست به تامین منابع و امکانات اولیه زندگی آنها بیشتر توجه گردد و دوم این که، عدالت توزیعی در بین این قشر و ضمانت اجرایی قوانین مربوط به حمایت از افراد زیر خط فقر نیز در اولویت برنامههای وزارت آموزش و پرورش قرار گیرد."