چکیده:
ادعای عرفان آن است که وجود یکی بیشتر نیست و آن وجود، همان واجب است. برای برهانی کردن این ادعا (توحید وجود) تلاشهایی کردهاند؛ برای مثال، ابوحامد ترکه، صائنالدین ترکه و قیصری. مسئله این است که بنابر دیدگاه آیتالله جوادی، چه اشکالاتی بر این براهین وارد است و آیا بهنظر ایشان راهی برای اثبات این ادعا وجود دارد. در این مقاله، براهینِ اثبات وحدت وجود را بررسی میکنیم، براساس دیدگاه آیتالله جوادی آملی اشکالات این براهین را توضیح میدهیم و در پایان، راهِحل ایشان را تبیین میکنیم. ایشان معتقد است راهِچاره همان برهان صدیقین علامهطباطبایی است که با افزودن مطلبی در نامتناهی بودن واجب ادعای وحدت وجود اثبات میشود.
It is the claim of mysticism that the being is one and that one is the necessary Being. It has been tried to present arguments for this claim (existential unity of God). The question of the present study is that according to Ayatollah Javadi Amoli what deficiencies could be found in these arguments and is there any way to demonstrate this claim or not. In this paper we shall investigate the arguments for the unity of all being، then we will explain their deficiencies according to Ayatollah Javadi Amoli، and finally his solution for this problem will be presented. He believes that the solution is the very Proof of the Veracious addressed by Allameh Tabataba'i that by adding a comment to it about the infinity of the necessary being the claim for unity of all being will be proved.
خلاصه ماشینی:
"نقد و بررسی بر این برهان نیز چند اشکال وارد است : ۱) اصل تحقق وجود مطلـق در ایـن برهـان همچنان اثبات نشده است و اصالت وجود اقتضا نمیکند که وجود مطلـق بـدون تعـین موجود است یا نه ، بلکه میگوید هرجا وجود ثابت شد، اصـیل اسـت ؛ خـواه آن وجـود واجب باشد یا ممکن ؛ ۲) هرچند نسبت هرچیزی به خـودش بـه وجـوب اسـت ، ایـن وجوب اعم از ذاتی و ازلی است ؛ ۳) ممکن است برخی مراتب وجود، مستقل و برخـی مراتبش عین ربط و امکان فقری باشد و تشکیک در این برهان رد نشده است (جوادی آملی، / .
فلو فرضنا بطلان کل واقعیة فی وقت أو مطلقا کانت حینئذ کل واقعیة باطلة واقعا أی الواقعیة ثابتة ، و کذا السوفسطی لو رأی الأشیاء موهومة أو شک - پس برهان علامه افزون بر اثبات تحقق واقعیت ، وجـوب و وحـدت آن را نیـز ثابـت کرد؛ بدون اینکه بر مسائل دیگر متوقف باشد(طباطبایی، ۱۳۸۸، ص ۱۰۴)؛ اما به ایـن نکتـه بایـد توجه کرد که علامه میخواهد اثبات کند که واجب را میتوان اولین مسئلۀ فلسفی درنظر گرفت و به عرفان نظری توجه نمیکند؛ بنابراین ، برهان علامه برای حل مشـکل فلسـفه بوده است و برای حل مشکل عرفان ، تتمیمی لازم است تا برهـان صـدیقین بـه عرفـان صدیقین تبدیل شود.
نتیجه گیری هدف آیت اٰلله جوادی آملی آن نیست که آیا قول به وحدت وجود درست اسـت یـا نادرست ، بلکه دغدغه ایشان در این بحث آن است که علم عرفـان بـرای سـامان یـافتن ، نیازمند برهانی است که بتواند وحدت و وجوب وجود را به نحو ازلی اثبات کنـد بـدون آن که نیازمند مسائل اثبات شده پیشین باشد و براهین ارائه شده هیچ کدام توان برآوردن خواست علم عرفان را ندارند، هر چند ممکن است فـی حـد نفسـه ایـن بـراهین بـرای مقاصد دیگر راهگشا باشند."