چکیده:
تأثیر عناصر و پدیدههای جغرافیایی بر انسان و زندگی او فراوان است. این تأثیرات را میتوان حداقل بر جذب و دفع گروههای انسانی، نوع و شکل سکونتگاه، محوطههای استقراری و جابهجایی آن، میزان بهرهوری از منابع طبیعی، جمعیت و … مشاهده کرد.
در ایـن مقـاله سعی شده است تا بر اساس بررسیهای باستانشناسی ـ که در حوزه زهک سیستان صورت گرفت ـ به نقـش جغرافیا و به خصوص هیدرولوژی در شکلگیری و نابودی تمدنهای مختلف سیستان و حوزه زهک پرداخته شود. تأسیس تاریخ استقرار، زمان ترک محوطهها و مجموعه علل آن در هر یک از محدودههای مطالعه شده، از مهمترین اهداف در پژوهش مورد نظر است.
روش بـررسی بـه صـورت پـیمایش مـیدانی و سـیستماتیک انـجام شـد. در ایـن روش نمـونههای شاخص فرهنگی (سفال) جمعآوری شد؛ سپس مطالعات باستانشناسی روی آنها انجام گرفت.
نتایج حاصل از این بررسی موجب شد تا شاخص انگارههای زیستی و استقراری این منطقه ابزار لازم را در بازسازی محیط جغرافیایی آن در دورههای مختلف زمانی (پیش از تاریخ، دوران تاریخی و دوران اسلامی) فراهم سازد.
خلاصه ماشینی:
"در این پژوهش سعی شده است تا به مسائل مختلفی که اهم آنها در ذیـل مـی آیـد، پاسـخ داده شود: الف ـ بررسی علت فراوانی و پراکندگی محوطه های باستانی سیستان ، بخـصوص حـوزه زهک(علل پیدایش و ترک شهرها و آبادیها)؛ ب ـ تاریخ استقرار و چگونگی آن در حوزه زهک؛ ج ـ بررسی علت تشابه یافته های فرهنگـی حـوزه زهـک بـا حـوزه هـای مجـاور شـرقی و شمالی آن .
هرگــاه رودخانـه هیرمنـد یـک جریـان طبیعـی و پیوسته در منطقه داشته باشد، گروههای انسانی در دو سوی آن مستقر می شوند، سـپس در مدت زمان کوتاهی شهرها و آبادیهای فراوانی در اطراف آن شکل می گیرنـد، امـا زمـانی کـه جریان رودخانه از چنین محلهایی باز بماند و یک بـستر جدیـد در منطقـه ای دیگـر حفـر کنـد، ساکنان این شهرها و آبادیها محل استقرار خود را ترک می کنند و در کنار بستر جدید سـاکن می شوند.
۵- نتیجه گیری پس از بررسیهای سیستماتیک باستان شناسی (که در حوزه زهک سیـستان صـورت گرفـت ) نتایج زیر حاصل شد: ١ـ محوطه های استقراری در سیستان تابع جریانهای آبی و دیگر عوامل جغرافیایی ماننـد تراس و رسوبات بادی بوده است ."