چکیده:
در برابر «تقدیرگرایان کلامی»، که معتقدند علم پیشین الاهی با ارادة آزاد انسان در تعارض است، «سازگارگرایان» بر این باورند که علم پیشین خداوند با ارادة آزاد انسان سازگار است. «علامه طباطبایی» و «ویلیام کریگ» به گروه اخیر تعلق دارند و برای حل این مسئله راهحل ارائه میدهند. در این مقاله به بررسی تطبیقی «نظریة علم میانه»، بهمنزلة راهحل نهایی کریگ و دیدگاه علامه طباطبایی در باب این مسئله، میپردازیم. نتیجة نهایی آن است که با وجود تفاوت دیدگاه دو متفکر در برخی موارد، هر دو اندیشمند ضمن پذیرش سازگاری علم پیشین الهی با اختیار انسان معتقدند معرفت خداوند به افعال اختیاری انسان ناشی از معرفت او به این نوع افعال با تمام شرایط و خصوصیات آنهاست.
خلاصه ماشینی:
com تاریخ دریافت : ١٣٩٤/٥/٤، تاریخ پذیرش : ١٣٩٤/٧/١٤ براساس این مسئله اگر خداوند عالم مطلق باشد بـه صـورت پیشـینی بـه افعـال انسـان معرفت دارد، بنابراین شخص نمی تواند از انجام فعـل ممانعـت ورزد و ایـن بـا اختیـار انسان در تناقض است .
در نهایت بایـد اشـاره کرد که گرچه به سبب وجود اشکالاتی دربارة نظریة علم میانه نمی تـوان آن را بـه منزلـة راه حل نهایی برای مسئلة علم پیشین الهی و اختیار انسان به شمار آورد؛ امـا بـا تعریـف دوبارة اختیار، آن طور که علامه طباطبایی به آن معتقـد بـود، و در هـم راهـی بـا هـر دو متفکر می توان الگویی برای تعلق علم الهـی بـه افعـال اختیـاری انسـان ارائـه کـرد کـه براساس آن علم خداوند به افعال اختیاری انسان از طریق معرفت وی به انجام فعـل بـا تمام شرایط آن است .
دربارة آن چه گذشت باید به این نکته اشاره کرد که علم ازلی خداوند به معلول بـه ایـن معنا نیست که معلول با وجود خاص خود از ازل موجود بوده است ، بلکه واجب تعـالی بـا علم حضوری خود و به سبب بساطت وجودش به همة موجودات پـیش از آفـرینش علـم داشته است (طباطبایی ، ١٤٢٤: ٣٥١-٣٥٢).
بر این اساس ، با وجود تفاوت نگاه این دو متفکر دربارة نوع علم الهی ، می توان گفت از نظر هر دوی آن ها علم خداوند به افعال اختیاری انسان از طریق معرفت وی به انجام فعل با تمام شرایط آن است که شامل اختیار انسان نیز می شود.