چکیده:
شاه اسماعیل حکومتی در ایران تأسیس کرد که شالودۀاصلی آن را دیانت وملّیت تشکیل میداد. وی جهت ایجاد وحدت ملّی در ایران، مذهب تشیع را رسمیت بخشید. اوقصد داشت پیوندهای ملّی را در ایران مستحکمتر کند. حضور ازبکان در نواحی شرقی و عثمانی درغرب، این ضرورت را ایجاب میکردکه حس میهندوستی و وطنپرستی در ایرانیان بیش از پیش تقویت گردد. شاه اسماعیل عقیده داشت تقویت روحیۀ جنگاوری وسلحشوری در رویارویی با دشمن تنها با انگیزههای مذهبی تحقق پیدا نمیکند. آثار فراوانی که در دورۀ صفویه، بهویژه شاه اسماعیل اول به تأثیر از شاهنامۀفردوسی پدیدآمده، مؤیّد این است که فردوسی موردتوجه شاهان و درباریان و مهمترین منبع الهام شاعران و هنرمندان این دوره بودهاست. بهگواهی تاریخ، شاه اسماعیل حامی اصلی آثاری است که با محوریّت شاهنامۀ فردوسی شکلگرفتهاست. نگارندگان در این پژوهش در پی پاسخ به چرایی این توجّه هستند. ازآنجاکه شاه اسماعیل شیعهمذهب است و بنا بر پیشینۀ اعتقادی خود به فردوسی بهعنوان شاعری شیعه علاقۀ فراوانی داشتهاست، پیشفرض این تحقیق این است که شاهان صفوی بهطور عام و شاه اسماعیل بهصورت خاص به دلیل شیعی بودن به فردوسی توجه داشتهاند. بررسیها نشان میدهد غیر ازانگیزه های مذهبی، مصالح سیاسی وتمرکزگرایی عامل مهمّ توجه شاه اسماعیل به وحدت ملّی و احیای هویّت ملّی ایران و بهتبع آن شاهنامه بوده است.
خلاصه ماشینی:
فردوسی با سرودن شاهنامه پاسدار زبان و فرهنگ و هویت ایران و ایرانی بوده است ؛ هویتی که گذشت زمان هیچ گاه شکوه آن از بین نمی برد و همین هویت است که شاه اسماعیل با اتکا به آن حماسه ای جاوید در چالدران به ثبت رساند.
وی برای بقا و محکم کردن پایه های حکومت تازه تأسیس خود، مجبور بود در چندین جبهه مبارزه کند: مبارزه در برابر ترک های عثمانی، تاتارهای آسیای مرکزی، ازبکان و نیز هویت و تمدن پرشتاب غرب ؛ بنابراین شاه اسماعیل به سربازانی با روحیۀ دلاوری و جنگاوری و مردمانی با حس ایران دوستی احتیاج داشت و چه شخصی ایران دوست تر از فردوسی و چه کتابی غنیتر از شاهنامه این نیاز را برآورده میساخت .
شاهنامه سال های زیادی به خاطر اعتقاد مردم به اینکه سرایندة آن را شیعی و رافضی می دانستند، مظلوم واقع شده بود و آن چنان که می بایست قدر و ارزش آن دانسته نشده بود، ولی با رویکارآمدن شاه اسماعیل ، دیگر بهانه ای برای محرومیتش باقی نمانده بود از ابتدای قرن دهم با روی کار آمدن صفویه و اعتقاد آن ها به اینکه فردوسی شیعه بوده ، شاهنامه اعتباری تام و تمام یافت .
یکی از تجلیات حرمت فردوسی از سوی شاه اسماعیل و به تبع آن تأثیرپذیرفتن مردم از این حرمت ، فراوانی رویکردهای مختلف به شاهنامه است که در متون ادبی، تاریخی و هنری دورة صفویه به چشم میخورد.