چکیده:
باده در ادبیات فارسی، نمادی کهن و نیرومند است که طیف گستردهای از افکار متناقض را در خود گرد آورده است. این نماد در فرهنگ ایرانی به مخاطب مجال میدهد تا بنا بر ظن و شخصیت خویش، درکی مادی یا معنوی از آن داشته باشد. پژوهش حاضر میکوشد برگردان رباعیات مشترک میان سه مترجم عرب (ابراهیم عریّض، احمد صافی و احمد رامی) را که در آن، سخن از باده و بادهگساری است، گزینش نموده، درک و برداشت مترجمان از آن را بررسی و مقایسه نماید. دعوت به بادهنوشی از آن لحاظ انتخاب شد که شراب در رباعیات خیام، نماد غنیمت شمردن وقت و تصویری از اندیشه و مضمون اصلی شاعر به شمار میرود. لذا اهمیت مییابد که مترجم نسبت به خوشباشی و دعوت به میخوارگی خیام، چه دید و برداشتی داشته است و این رویکرد، چگونه در زبان عربی بازتاب یافته است و چه ظرافتهایی را در ترجمههای آنان به دنبال داشته است؟ هر مترجم با سازوکارهایی مانند تصریح، حذف، تلطیف اندیشه و... به انتقال معنای دریافتی خویش پرداخته است و شخصیت و عواطف خود را به نوعی در زبان مقصد جای داده است؛ چراکه مترجم نمیتواند حتی در ترجمههای تحتاللّفظی، فارغ از شخصیت خود دست به ترجمه بزند. روش تحقیق در این مقاله، تحلیلیـ کیفی با رویکردی لغوی است.
خلاصه ماشینی:
"توجه خواهد شد و سعی بر آن است که به پرسش های ذیل پاسخ داده شود: ١ـ چگونه مترجمان عرب ، شراب و میخوارگی خیام را فهمیده اند و با توجه بـه شخصـیت و ایدئولوژی ایشان چه برداشتی (اعم از معنوی یا مادی) از آن داشته اند؟ ٢ـ آیا شراب به عنوان نماد دم غنیمت شمری خیام در زبان مقصد دچار تغییر و تحـول شـده است ؟ ٣ـ مترجمان برای پروراندن برداشت خود، دست به چه اصلاحاتی در زبان عربی زده اند؟ در پاسخ به پرسش نخست ، فرض ما بر این اسـت کـه شخصـیت متفـاوت و ایـدئولوژی مترجمان در کیفیت ترجمه دخالت داشته است ، به طوری که برخی از مترجمان ، بـادة خیـام را کاملا مادی و برخی دیگر هم آن را شراب روحانی و الهی میدانند.
١. پیشینۀ پژوهش بیگمان دربارة رباعیات خیام و برگردان آن بـه زبـان هـای گونـاگون ، از جملـه عربـی، مقالات و پایان نامه های متعددی نوشته شده اسـت ، امـا کتـاب ، مقالـه و پایـان نامـه ای کـه بـا موضوع مقالۀ حاضر هم پوشانی داشته باشـد، در خـلال کـار یافـت نشـد؛ بـه عنـوان نمونـه ، تمرکز احمد حامد صراف در کتاب عمر الخیام ، الحکیم الفلکی النیسابوری، حیاتـه ، علمـه ، رباعیاته و عبدالحق فاضل در کتاب ثورة الخیام ، چنان که عنوان ها نیز گواهی مـیدهنـد، بـر زندگی، ایمان و الحاد خیام بر بنیاد شعر اوست و به اشـاراتی پراکنـده بـه بـادة خیـام بسـنده کرده اند کـه تـلاش شـد در ایـن مقالـه از آن بهـره بـرده شـود."