چکیده:
تباین میان دین و معنویت، یکی از نتایج نظریه پیوند عقلانیت و معنویت است. نظریهپرداز در این رویکرد، معنویت را در سه ویژگی اصلی با آموزههای اساسی دین ناسازگار دانسته است. وی آخرتگرایی، مابعد الطبیعه سنگین و تقلید را سه ویژگی اصلی دین میداند که با سه مؤلفه اصلی و اجتنابناپذیر معنویت، یعنی دنیاگرایی، مابعدالطبیعه سبک و زندگی اصیل انسان معنوی، متباین میداند. به باور ایشان تباین در مؤلفههای اصلی دین و معنویت، به تباین در خود آنها میانجامد. وی معنویت را باورهایی میداند که موجب آرامش و کاهش آلام انسان میشود و منظور او از عقلانیت نیز که با معنویت پیوند دارد، عقلانیت ابزاری است. موارد ادعایی ناسازگاری دین و معنویت، افزون بر اینکه با اشکالهایی در مبانی و مفاهیم بهکاررفته در نظریه مواجه است، اشکالهایی در ساختار درونی نظریه و نیز با دیگر مدعیات نظریهپرداز دارد؛ معنویت در این نظریه میتواند به آخرتگرایی و به مابعدالطبیعه سنگین بینجامد و باورهای دینی نیز میتواند بر اساس مبانی نظریهپرداز از عقلانیت برخوردار باشد. بنابراین، تباین ادعایی دین و معنویت قابل رفع است.
خلاصه ماشینی:
نظریه پرداز بر آن است که دین در گذشته برای ایفای همین هدف بـوده است ، ولی اکنون دیگر نمی تواند آن نقش گذشته خود را ایفا کند (سروش و دیگـران ، ١٣٨١: ٣١٤) و تنها راه کاهش رنج و آلام بشری در جهان معاصر، روی آوردن به معنویـت اسـت (ملکیان ، ١٣٨٩: ٦٩)؛ معنویتی که با مدرنیته سازگار باشد، زیرا معنویت ، پروژه ای برای انسان مدرن (متجدد) و ایجاد آرامش و کاهش رنج اوست (سروش و دیگران ،١٣٨١: ٢٦٧-٢٧٢).
البته ملکیان در هنگام طرح نظریه خـود، گـاهی از رابطـه تقـابلی «غیرمتبـاین دیـن و معنویت » نیز سخن گفته و معنویت را نسبت به دین لااقتضا شناخته است که می توانـد بـا دین داری نیز قابل جمع باشد (همو، ١٣٨١ب : ٢٠) و بر همین اساس معتقد شده بود که «انسان معنوی می تواند متدین نیز باشد» (همو، ١٣٨٩: ٧٠)، ولی چون ایـن بـاور را بـه سـابقه فکـری خود ارجاع داده ، یعنی به زمانی که از «عقلانی شدن دین » سخن می گفت و از آن عدول کــرده اســت (١٥/malakeyan.
با التفات دادن بـه ایـن افزوده که تباین در واقع ، میان فرد آرمانی از دو سـو اسـت ؛ یعنـی انسـان معنـوی کـه در مدرنیته تمام عیار است ، با دین دار تمام عیار هیچ گاه قابل جمع نیسـتند (همـان )، ولـی بـا توجه به مؤلفه های اصلی از دین و معنویت که آنها را باهم متباین دانسته ، در می یابیم که این موارد تنها باورهای فرد آرمانی از دو سـو نیسـتند.