چکیده:
در موضوع استدلالهای استقرایی، مسئلۀ توجیه و مسئلۀ توصیف از مسائل اساسی هستند. مسئلۀ توصیفِ استدلالهای استقرایی (بر خلاف مسئلۀ توجیه)، کمتر بررسی شده است که البته پیتر لیپتون از فیلسوفان علم معاصر، مهمترین دغدغۀ خود را حل این مسئلۀ مغفول قرار داده است. وی با بررسیِ الگوها یا دیدگاههایی که دربارۀ مسئلۀ توصیف استقرا مطرح شده، آنها را ناقص قلمداد کرده، الگوی خاص خود را با عنوان «استنتاج بهترین تبیین» ـ آن هم با تقریرِ جذابیتمحورـ معرفی میکند. در این مقاله، این الگوی پیتر لیپتون تبیین و سپس بررسی و نقد شده است.
خلاصه ماشینی:
به هر روی ، پیتر لیپتون از فیلسوفان علم معاصر، در بحثی بدیع و عالی کوشیده اسـت مهم ترین مباحث مرتبط با اسـتنتاج بهتـرین تبیـین را بکـاود (٢٠٠٤ ,Lipton)، امـا مهـم تـرین دغدغۀ او آن است که مسئلۀ توصیف در استدلال های استقرایی را بـا توسـل بـه اسـتنتاج ٥٠ بهترین تبیین حل کند.
در مسئلۀ توصیف ، پرسش این است که چه اصولی مـا را بـه نتیجـه گـرفتن و پـذیرش یـک فرضیه و رد دیگر فرضیه ها سوق می دهند؟ به تعبیر دیگر، چه سازوکاری بر استنتاج های استقرایی حاکم است ؟ اما در مسئلۀ توجیه ، پرسش ایـن اسـت کـه آیـا دلیلـی بـرای ایـن اعتقاد داریم که این اصول ، اصول خوبی هستند که ما را به پذیرش فرضـیه صـادق و رد فرضیه های کاذب سوق می دهند؟ دغدغۀ اصلی لیپتون حل مسـئلۀ توصـیف اسـت و بـار اصـلی پـژوهش وی را همـین مسئله تشکیل می دهد؛ البته وی به طور ضمنی به مسئلۀ توجیه نیز اشاراتی دارد.
لیپتون برای آنکه الگوهای مطرح دربارٔە مسئلۀ توصیف تبیـین ٥٢ را بررسی کند، سه معیار را مطرح می کند؛ سه معیاری که از نظـر وی محـک ارزیـابی و ترجیح الگوهای مزبور می باشند: الف ) تمییز میان معرفت و فهم ؛ یعنی تفکیـک معرفـت به تحقق یک پدیده از فهم چرایی آن ؛ ب) مطلوب دانستن زنجیرٔە چراهـا؛ یعنـی امکـان ارائه تبیین هایی که خودشان تبیین نشده اند؛ ج) تجویز تبیین های خودگواه ؛ یعنـی امکـان تبیین یک پدیده در مواردی که خود پدیده یک بخش ضروری از دلیل باور به رخ دادن پدیده را فراهم می کند.