چکیده:
به منظور بررسی نقش واسطه ای طرحواره های شناختی ناسازگار در ارتباط با فرآیند و محتوای خانواده و شیوه های مقابله با تعارض 400 نفر (240 دختر و 160 پسر) از دانش آموزان دوره دبیرستان شهر شیراز به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها به کمک پرسش نامه شیوه مقابله با تعارض رحیم (1995)، پرسشنامه طرحواره های یانگ (1999) و پرسشنامه فرآیند و محتوای خانواده سامانی (1387) گردآوری شد. تحلیل مسیر در AMOSنشان داد که ، مدلهای مفروض با متغیر مستقل محتوای خانواده در رابطه با شیوه های حل تعارض با مادر (به استثنای شیوه سلطه گرانه) و شیوه حل تعارض با پدر (به استثنای شیوه مهربانانه، سلطه گرانه و مصالحه گرانه) همگی تائید شدند. مابقی مدل ها تایید نشد.به منظور پیش بینی طرحواره های شناختی ناسازگار بر اساس فرآیند و محتوای خانواده در نوجواناننیز به ترتیب ابعاد تصمیم گیری و حل مسئله، انسجام و احترام متقابل و باورهای مذهبی از فرآیند خانواده، پیش بینی کننده های معنی داری برای طرحواره های شناختی ناسازگار (0/0001 >P) و به ترتیب ابعاد زمان برای با هم بودن، ظاهر بدنی و منزلت اجتماعی، شغل وتحصیلات و تسهیلات تحصیلی از محتوای خانواده پیش بینی کننده های معنی دار برای طرحواره های شناختی ناسازگار (0/0001 >P) بودند.
The purpose of this research was to predicate maladaptive schema based on family process and family content, two main dimensions of the family process and content model. The sample consisted of 400 adolescents age ranged between 15 to 17 years old. All participants filled out Self-report Family Content Scale, Self-report Family Process scale, and Yang Schema questionnaire. The results showed family process and family content are significant predictors for adolescents maladaptive schema. In sum, the results revealed that a significant role for family in adolescent maladaptive schema
خلاصه ماشینی:
"به منظور پیش بینی طرحـواره هـای شـناختی ناسـازگار براساس فرآیند و محتوای خانواده در نوجوانان نیز به ترتیب ابعاد تصمیم گیری و حل مسئله ، انسجام و احترام متقابل و باورهای مـذهبی از فرآینـد خـانواده ، پـیش بینـیکننـده هـای معنـیداری بـرای طرحواره های شناختی ناسازگار(٠/٠٠٠١ >P) و به ترتیب ابعاد زمان برای باهم بودن ، ظاهر بـدنی و منزلت اجتماعی، شغل و تحصیلات و تسهیلات تحصیلی از محتوای خانواده پیش بینـیکننـده هـای معنیدار برای طرحواره های شناختی ناسازگار(٠/٠٠٠١ >P) بودند.
جهـت تبیـین ایـن موضـوع مـیتـوان ایـن چنـین بیـان داشـت کـه تصمیم گیری و حل مسئله به خوبی قادر به پیش بینی طرحواره های شناختی ناسازگار میباشد؛ چرا که این طرحواره ها الگوی ناهشیار از دیدگاه فرد درباره خود و دیگران است و از خاطرات باقی مانده تجـارب دوران کـودکی شـکل گرفتـه اسـت (هورویتز، ١٩٩٧، بـه نقـل از حمیـدپور، ١٣٨٦).
ظـاهر بدنی و منزلت اجتماعی نیز پیش بین خوبی برای طرحواره های ناسازگار میباشد؛ چرا که فرد زمـانی که احساس عدم حمایت عاطفی، تشویق یا حمایـت توسـط افـراد مهـم زنـدگی را دارد و احسـاس میکند هر لحظه توسط دیگران سرافکنده میشود(یانگ ،١٩٩٨، به نقل از صاحبی،١٣٨٤) و منزلت ندارد و این طرحواره ها در او نهادینه شده است .
شغل و تحصیلات و تسهیلات تحصـیلی نیـز بـه خـوبی قـادر بـه پـیش بینـی طرحواره های ناسازگارند، چرا که زمانی که افراد باور به شکست دارند و در مقایسه بـا همسـالان در حوزه های پیشرفت احساس بیکفایتی میکنند؛ اغلب احساس بی استعداد بودن ، نالایقی و موفقیت کمتر نسبت به دیگران را دارند(یانگ ،١٩٩٨، به نقل از حمیدپور، ١٣٨٦) به خوبی توسط ابعاد بیان شده از محتوای خانواده قابل پیش بینی هستند."