چکیده:
امروزه اقتصاد نهادگراي جديد به عنوان مهمترين مكتب دگرانديش نه تنها در مقابل مكتب متعارف نيست بلكه به نوعي مكمل آن محسوب مي شود. بنابراين با توجه به عدم كفايت آموزه هاي اقتصاد نئوكلاسيك در تبيين مسايل كشورهاي درحال توسعه، شناخت و استفاده از تحليل هاي نهادگرايان در حل مسايل توسعه نيافتگي مي تواند كارساز باشد.
در بين اقتصاددانان نهادگراي جديد، آثار سه نظريه پرداز و برنده جايزه نوبل اقتصاد: رونالد اچ.كاوز ، داگلاس سي نورث و اوليور اي ويليامسون پيشتاز مطالعات علمي اين شاخه از علم اقتصاد است.
در اين مقاله برجسته ترين نظريات ويليامسون كه در سال 2009 به خاطر مطالعاتش در حوزه تدبير امور ، برنده جايزه نوبل شد، مورد بحث قرار مي گيرد. بر اساس يافته هاي اين مقاله، كمكهاي ويليامسون به پيشبرد علم اقتصاد نهادگراي جديد را در چهار عنوان كلي: 1- اقتصاد هزينه هاي مبادلاتي ، 2- استفاده ازتحليل هاي «فرازنگر» در حل مسايل توسعه نيافتگي، 3- چهار سطح تحليل اجتماعي به منظور بررسي نقطه شروع اصلاحات توسعه اي و 4- علم اقتصاد تدبير امور مي توان خلاصه نمود.
نظريات فوق، قدرت تبييني مناسبي براي تشريح علل توسعه نيافتگي كشور ما، دارا هستند. در بين اين نظريات، نظريه چهار سطح تحليل اجتماعي و تحليل هاي «فرازنگر»كه با استقبال خوبي در بين انديشمندان اين شاخه از علم مواجه شده است، براي تبيين مسايل توسعه ايران كارسازتر است. در اين مقاله، از دو نظريه اخير براي تبيين مسايل توسعه اقتصادي در ايران استفاده شده است. تبيين شكاف بين اهداف قوانين رسمي و واقعيات تحقق يافته در جامعه، لزوم توجه به الزامات نهادي در برنامه ريزي هاي توسعه، ضرورت مرحله اي بودن تحولات نهادي و انتخاب تحول فرهنگي به عنوان نقطه شروع حركت توسعه در ايران، از عمده ترين موارد استفاده از نظريات ويليامسون براي تبيين مسايل توسعه ايران مي باشد.
Nowadays، New Institutional Economics (NIE)، as the most important heterodox school of thought in Economics، is not only against mainstream، but also supplement. Therefore، due to the lake of adequate representation، the neoclassical economics is sever to explain issues in developing countries، recognition and the use of institutional analysis in solving development problems. Amongst NIE’s، three theorists and Nobel laureates are prominent. They are Ronal Coase، Douglas North and Oliver Williamson.
In this article، the most prominent theories of Williamson، Nobel laureate in 2009 for Governance، are discussed. According to his articles، the most important contribution of Williamson to NIE can be summarized in four categories as follows:
• Transaction cost economics
• Bottom up approach in analyzing development issues
• Four levels of social analysis as a starting point in development reform and
• Economics of governance.
These theories and more specifically، bottom up approach and four level social analysis have a good power in explaining development issues in Iran.