چکیده:
مقاله حاضر در پی این است که رشد نرخ ارز واقعی را با استفاده از مدلهای خود بازگشتی دو حالته مارکف مدلسازی کند. برآوردهای تجربی نشان میدهند که سیکلهای نرخ ارز واقعی توسط یک الگوی بازگشتی چرخشی نسبت به مدلهای بازگشتی ساده بهتر میتواند توصیف شوند. مدل خود بازگشتی مارکف، یک روش غیرخطی است که پرشها و بحرانهای بازارهای مالی را بسیار خوب مدلسازی میکند و سالهای تغییر رژیم نوسانات ارز را میتواند شناسایی کند. نتایج نشان می دهند که در ایران، مدت ماندن نرخ ارز در رژیم پر نوسان کمتر از مدت ماندن در رژیم کم نوسان میباشد. از نتایج دیگر این مطالعه، امکان آزمون نظریه برابری قدرت خرید است. در نظریه برابری قدرت خرید، وجود رابطه و روند منظمی در داده ها و همگرا نبودن داده های نرخ ارز واقعی بالفعل به عدد 1 باعث رد این نظریه میشود. همچنین نتایج نشان میدهد که در دادههای ایران، نرخ ارز واقعی دارای روند منظمی میباشد که حاکی از رد نظریه برابری قدرت خرید نیز میباشد و این موضوع، بیانگر این است که تنها در بلند مدت متغیر های حقیقی بر نرخ ارز واقعی مؤثر میباشند.
This study tries to model real exchange rate using a two-state Markov autoregressive model. The empirical results indicate that the real exchange rate cycles are well explained by a switching autoregressive pattern rather than a simple autoregressive model. The Markov switching autoregressive model (MSAR) is a non-linear method، which models volatility in financial markets well and identifies periods of regime change of exchange rate volatility. The results show that duration of staying in high volatility regime (regime 1) is less than that of low volatility regime (regime 2) in Iran. The other result is the possibility of testing for the purchasing power parity (PPP) theory، implying that existence a regular trend in data and lack of convergence potential real exchange rate to 1 leads to reject the PPP theory. Since there is a regular trend in real exchange rate data، we can reject the PPP theory in Iran. This also indicates that the real variables affect real exchange rate only in the long-run.
خلاصه ماشینی:
"مزیت تحقیق حاضر در مقایسه با مطالعات قبلی ، استفاده از مدل خود بازگشتی مارکف برای شناسایی سال های تغییر رژیم نوسانات ارز، مقایسه مدت ماندن نرخ ارز در دو رژیم و امکان آزمون نظریه برابری قدرت خرید در ایران می باشد.
Markov Switching Vector Auto Regressive داد که طی دوره مورد مطالعه افزایش کسری بودجه دولت ، رابطه مبادله و حجم پول، سبب افزایش نرخ واقعی ارز در اقتصاد ایران می شود و افزایش در متغیرهای مالیات بر واردات، خالص دارایی های خارجی و نیز قیمت های نفتی از عوامل کاهنده نرخ ارز به شمار می شوند.
از رویکرد همیلتون در این مطالعه استفاده می شود و داده های سالانه نرخ ارز واقعی به کار گرفته خواهد شد و لازم به ذکر است که نرخ ارز واقعی را از فرمول زیر به دست می آید: شاخص قیمت داخلی / (نرخ ارز اسمی * شاخص قیمت خارجی ) = نرخ ارز واقعی روی داده ها فرایند خود بازگشتی مرتبه اول را با احتمال چرخش در میانگین لگاریتم نرخ ارز واقعی در نظر می گیریم : yt−st1(yt 1−t 1)t −− این نشان می دهد که برآورد دو میانگین برای هر رژیم می تواند همراه با نوسانات و بحرانهای تجاری و بازارهای مالی باشد.
نتایج نشان می دهد نظریه تساوی قدرت خرید ضعیف که صرفا یک رابطه بلند مدت بین نرخ ارز اسمی و نسبت قیمت ها است و نرخ ارز واقعی تنها به یک میانگین ثابت همگرا می باشد رد می شود."